ای بی خرد اعتمادِ تُجّار
دست از حرکات زشت بردار
تو تاجری ای عَنَم به ریشت
بی خود مبر اعتماد خویشت
ای صارم دولت شهنشاه
هستی تو از این قضیه آگاه
بودند شبی معاشران جمع
با یک دو سه خوب روی چون شمع
آن سیّد خر درآمد از در
گردید به بوستان سر خر
از من بِستد دو بیست تومان
تا آرد فرستَد از صفاهان
از من ستد و ضعیفه را داد
هم بنده و هم ضعیفه را گاد!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تجار و بازرگانان هشدار میدهد که از رفتارهای زشت و اخلاقی ناپسند خود دست بردارند. او به تاجری که در وضعیتی نامناسب قرار دارد، اشاره میکند و از او میخواهد که به اشتباهات خود توجه کند. داستانی از شبهایی که جمعی از دوستان خوشروی دور هم بودند، نیز روایت میشود. یکی از شخصیتها به نام "سید خر" دو بیست تومان از شاعر میگیرد تا چیزی از صفاهان بیاورد و در این میان به توهین و تحقیر اشاره میشود. در کلیت، شعر نشاندهنده نارضایتی از رفتارهای ناپسند و نیاز به اصلاح آنها در جامعه است.
هوش مصنوعی: ای نادان، ای کسانی که به تجارت دل بستهاید، از رفتارهای ناپسند و زشت خود دست بردارید.
هوش مصنوعی: تو تاجر هستی، اما نباید به دکمههای ریشت اعتماد کنی.
هوش مصنوعی: ای شکست ناپذیر و توانا، ای پادشاه، تو از این موضوع آگاهی.
هوش مصنوعی: شبهای خوشی بود که دوستان دور هم جمع شده بودند و چهرههای زیبا مثل شمع درخشان بودند.
هوش مصنوعی: سیدی به شکل یک الاغ وارد شد و به باغ رفت و در آنجا به حالت الاغی خود ادامه داد.
هوش مصنوعی: دو عشره تومان از من گرفت تا کالایی از اصفهان ارسال کند.
هوش مصنوعی: او از من خواست و به ضعیفه بخشید، هم بنده و هم ضعیفه را به خدا سپرد!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.