گنجور

 
 
 
منوچهری

دوستان! وقت عصیرست و کباب

راه را گرد نشانده‌ست سحاب

سوی رز باید رفتن به صبوح

خویشتن کردن مستان و خراب

نیمجوشیده عصیر از سر خم

[...]

مسعود سعد سلمان

میزبان کرد مرا دوش بتم

آن گرانمایه تر از در خوشاب

مجلسی داشتم آراسته خوب

از گل و نرگس و سیم و می ناب

چشم او نرگس و رخسارش گل

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

ای جوادی که بتو بحر و سحاب

ننویسند بجز بنده خطاب

آن کریمی تو که از غایت جود

از ستاننده ترا بیش شتاب

هر سؤالی که ز تو شاید کرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جمال‌الدین عبدالرزاق
ادیب صابر

شب آدینه و من مست و خراب

عاشقی در دل و در دست شراب

پیش من شمع و من از عشق چو شمع

رنج او ز آتش و رنج من از آب

صحبت من همه با عشق و نبید

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

روز عیدست بده جام شراب

وقت کارست ، چه داری؟ دریاب

مغزم از بانگ دهل کوفته شد

مرهمش نالۀ چنگست و رباب

مدّتی شد که دهان بربستم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه