از همه کس کناره گیر صحبت آشنا طلب
هم ز خدا خودی طلب هم ز خودی خدا طلب
از خلش کرشمه ئی کار نمی شود تمام
عقل و دل و نگاه را جلوه جدا جدا طلب
عشق بسر کشیدن است شیشه کائنات را
جام جهان نما مجو دست جهان گشا طلب
راهروانبرهنه پا راه تمام خار زار
تا به مقام خود رسی راحله از رضا طلب
چون بکمال میرسد فقر دلیل خسروی است
مسند کیقباد را در ته بوریا طلب
پیش نگر که زندگی راه بعالمی
از سر آنچه بود و رفت در گذر انتها طلب
ضربت روزگار اگر ناله چو نی دهد تو را
بادهٔ من ز کف بنه چاره ز مومیا طلب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یامن ناصبور را سوی خود از وفا طلب
یاتو که پاکدامنی صبر من از خدا طلب
روزشکار چون خورد بر دل صید تیر تو
گر طلبی خدنگ خود از دل ریش ما طلب
درد تو می کشد مرایا به کرم دوا کنش
[...]
سالک راه حق بیا همت از اولیا طلب
همت خود بلند کن سوی حق ارتقا طلب
فاش ببین گَهِ دعا روی خدا در اولیا
بهر جمال کبریا آئینة صفا طلب
گفت خدا که اولیا روی من و ره منند
[...]
کامم اگر طلب کنی یک رهم از وفا طلب
ور طلبی مرا خود مرگ من از خدا طلب
قدر فغان من بدان رونق کار خویش را
زین تن مستمند جوزین دل مبتلا طلب
دل که چنین کند مرا طالب گوهر وفا
[...]
یا من ناصبور را پیش خود از وفا طلب
یا تو که پاک دامنی صبر من از خدا طلب
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.