آنچه دیدم می نگنجد در بیان
تن ز سهمش بیخبر گردد ز جان
من چه دیدم قلزمی دیدم ز خون
قلزمی ، طوفان برون ، طوفان درون
در هوا ماران چو در قلزم نهنگ
کفچه شبگون بال و پر سیماب رنگ
موجها درنده مانند پلنگ
از نهیبش مرده بر ساحل نهنگ
بحر ساحل را امان یک دم نداد
هر زمان که پاره ئی در خون فتاد
موج خون با موج خون اندر ستیز
درمیانش زورقی در افت و خیز
اندر آن زورق دو مرد زرد روی
زرد رو عریان بدن آشفته موی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.