اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۶ - قلزم خونین

آنچه دیدم می نگنجد در بیان

تن ز سهمش بیخبر گردد ز جان

من چه دیدم قلزمی دیدم ز خون

قلزمی ، طوفان برون ، طوفان درون

۳

در هوا ماران چو در قلزم نهنگ

کفچه شبگون بال و پر سیماب رنگ

موجها درنده مانند پلنگ

از نهیبش مرده بر ساحل نهنگ

بحر ساحل را امان یک دم نداد

هر زمان که پاره ئی در خون فتاد

۶

موج خون با موج خون اندر ستیز

درمیانش زورقی در افت و خیز

اندر آن زورق دو مرد زرد روی

زرد رو عریان بدن آشفته موی