آنچه دیدم می نگنجد در بیان
تن ز سهمش بیخبر گردد ز جان
من چه دیدم قلزمی دیدم ز خون
قلزمی ، طوفان برون ، طوفان درون
در هوا ماران چو در قلزم نهنگ
کفچه شبگون بال و پر سیماب رنگ
موجها درنده مانند پلنگ
از نهیبش مرده بر ساحل نهنگ
بحر ساحل را امان یک دم نداد
هر زمان که پاره ئی در خون فتاد
موج خون با موج خون اندر ستیز
درمیانش زورقی در افت و خیز
اندر آن زورق دو مرد زرد روی
زرد رو عریان بدن آشفته موی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از تجربهای خوفناک و عمیق در دریا سخن میگوید. او توصیف میکند که چگونه انسانها و زندگی در میان طوفان و خروش امواج دریا غرق شدهاند و تنها زندهماندگان، دو مرد زردرو و عریان هستند که در یک زورق در میان موجها دست و پا میزنند. این تصویر به نوعی نماد جنگ و نبرد برای بقا در شرایط سخت و غیرقابل کنترل است. احساسات ترس و ناامیدی در پس این توصیفات و نمادها به خوبی منتقل شده است.
هوش مصنوعی: هر آنچه که من تجربه کردهام، نمیتوانم به خوبی توصیف کنم. وجود مادی انسان از واقعیتها و تجربیات عمیقش بیخبر میماند.
هوش مصنوعی: من تجربهام را توصیف میکنم؛ دیدم که خون زیادی ریخته شده و در این شرایط تنگنا، درون من نیز هیاهو و طوفانی به پا است.
هوش مصنوعی: در آسمان، مارها مانند نهنگها در دریا در حال شنا هستند و بال و پر آنها به رنگ نقرهای میدرخشد.
هوش مصنوعی: موجها همچون پلنگهای وحشی، به شدت دریا را تحت تأثیر قرار دادهاند و بر ساحل، نهنگها را به خواب بردهاند.
هوش مصنوعی: دریا هیچگاه ساحل را به حال خود رها نکرد و هر vez که تکهای از آن به زمین افتاد، آرامش را از دست داد.
هوش مصنوعی: در میان امواج خونی که با هم در حال مبارزهاند، یک قایق در حال حرکت بالا و پایین است.
هوش مصنوعی: در آن قایق دو مرد با چهرههای زرد و با پوست عریان و موی درهمریخته حضور دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.