گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حسین خوارزمی

چون شب و روز مرا از تو عنایت باشد

من و ترک غم عشق این چه حکایت باشد

چون ز سر تا بقدم لطفی و جانی و کرم

حاش لله که مرا از تو شکایت باشد

طالب وصل نیم بنده فرمان توام

بنده را بندگی شاه کفایت باشد

فتنه آموخت بدآموز ولی معلوم است

کآخر فتنه او تا بچه غایت باشد

عالمی گر شودم دشمن از آن باکی نیست

گرم از لطف تو ای دوست حمایت باشد

حال ملک دل من چیست تو هم میدانی

زانکه شه با خبر از حال ولایت باشد

آن کریمی که تو از غایت لطف و کرمت

پیش تو ذکر گنه نیز جنایت باشد

اگر از مصحف حسنت ورقی شرح دهم

سوره یوسف از آن یک دو سه آیت باشد

مونس جان حسین است جفا و ستمت

که ز تو جور و جفا لطف و عنایت باشد