گنجور

 
حسین خوارزمی

تا بِکِی ناله و فریاد که آن یار کجاست

همه آفاق پر از یار شد اغیار کجاست

آتشِ غیرتِ عشق آمد و اغیار بسوخت

چشم‌بازی که نبیند بجز از یار کجاست

سرِّ توحید ز هر ذره عیان میگردد

پُر‌نیازی که بود واقف اسرار کجاست

همه ذراتِ جهان آینهٔ مطلوبند

خورده‌بینی که بود طالبِ دیدار کجاست

یوسفِ مصریِ ما بر سر بازار آمد

ای عزیزانِ وفا‌پیشه خریدار کجاست

عیسیِ خسته‌دلان میرسد از عالمِ غیب

سرِ بیمار که دارد، دلِ بیمار کجاست

هر که بیدار بود دولت بیدار بود

دوست در جلوه ولی عاشقِ بیدار کجاست

از شرابِ شبِ دوشینه خُماری دارم

ساقیا بهر خدا خانهٔ خَمّار کجاست

چند گوئی که مگو سرِّ غمِ عشقِ حسین

خودِ من‌سوخته را طاقتِ گفتار کجاست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode