گرچه از دست غمت حال پریشان دارم
نکنم ترک غم عشق تو تا جان دارم
جان چه باشد که از او دل نتوانم برداشت
من که در سر هوس صحبت جانان دارم
از مقیمان مقام سر کویت چو شدم
کافرم گر هوس روضه رضوان دارم
این همه شور من از شکر شیرین تو است
وین همه گریه از آن پسته خندان دارم
بادم سرد و رخ زرد و دل غم پرورد
نتوانم که دمی درد تو پنهان دارم
ماجرای دل من دیده بمردم بنمود
زان شکایت همه از دیده گریان دارم
از خیالت شب دوشینه شکایت کردم
که طبیبی ز تو من حال پریشان دارم
بکرشمه نظری کرد بسوی من و گفت
تو کدامی که چو تو خسته فراوان دارم
روی بنما و بدان قامت رعنا بخرام
که هوای سمن و سرو خرامان دارم
کم مبادا نفسی درد تو از جان حسین
که من خسته هم از درد تو درمان دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از غم عشق و حال پریشان خود به خاطر دوری از معشوق سخن میگوید. او احساس میکند که نمیتواند غم عشق معشوق را ترک کند، حتی تا آخرین لحظه زندگی. در کنار این، شاعر به شور و شوقی که به خاطر عشق دارد و نیز به گریههایی که از یاد معشوق بر دلش نشسته اشاره میکند. او از درد و رنجی که در دل دارد، پرده برمیدارد و به چشمهایی که غم او را میبینند، اشاره میکند. در نهایت، شاعر از معشوق میخواهد که خود را نشان دهد و به زیباییاش ببالد، زیرا او از درد دوری معشوق رنج میبرد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه به خاطر غمت در حالت بیقراری هستم، اما هرگز عشق تو را فراموش نخواهم کرد تا زندهام.
هوش مصنوعی: وجود انسان چه ارزشی دارد که بتوان از دل آن جدا شد، در حالی که من در دل خود آرزوی گفتگو با معشوق را دارم.
هوش مصنوعی: وقتی در کنار معشوق تو هستم، حتی اگر گناهکار به نظر بیایم، باز هم دلم برای بهشت و زیباییهای آن تنگ میشود.
هوش مصنوعی: شور و شوق من به خاطر شیرینی توست و اشکهایم به دلیل خوشحالی و لبخند توست.
هوش مصنوعی: من از سرما و غم به حالتی عصبی و غمگین تبدیل شدهام و هیچ وقت نمیتوانم درد و غم تو را از خودم پنهان کنم.
هوش مصنوعی: دل من در حال حاضر در شرایط سختی است و احساسات عمیق و ناامیدی را تجربه میکند. همه این مشکلات را از چشمانم میتوان فهمید و هر تجربه تلخی که دارم، باعث میشود که چشمانم به گریه بیفتند.
هوش مصنوعی: دیشب از خیال تو شکایت کردم، چون به پزشکی که حال ناخوشم را از تو میدانست، حرف زدم.
هوش مصنوعی: او با چشمی زیبا نگاهی به من انداخت و گفت: تو چه کسی هستی که مانند تو، دلهای بسیاری را خسته کردهام؟
هوش مصنوعی: خود را نشان بده و با آن چهره زیبا قدم کن، زیرا من به زیبایی گلها و درختان سربرافراشته فکر میکنم.
هوش مصنوعی: نگران نباش، من از درد تو غمگین هستم و از جان حسین نیز رنج میبرم، اما برای درد تو راهی برای درمان دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آشکارا کنم این درد که در جان دارم
عاشق روی توام از تو چه پنهان دارم
من بیچاره کجا وصل تو یابم، لیکن
می دهم جان به تمنّای تو تا جان دارم
بعد ازین این سر شوریده و سامان هیهات
[...]
چه دهم شرح که از غصّه چه بر جان دارم
یا چه اندوه دل از فرقت جانان دارم
چون مرا نیست ز هجر تو خلاصی پیدا
چند حال دل خود را ز تو پنهان دارم
خبرت نیست ز احوال من شوریده
[...]
تا بسر شوری از آن زلف پریشان دارم
نه سر کفر و نه اندیشهٔ ایمان دارم
پرده بردار که تا بر همه روشن گردد
کز چه رو مذهب خورشید پرستان دارم
پیرم از رشک و شد آمیخته با جان غم یار
[...]
از دل سوخته اخگر به گریبان دارم
سینه ای گرمتر از خاک شهیدان دارم
ساده از نقش تمناست دل خرسندم
عالمی امن تر از دیده حیران دارم
به تهیدستی من خنده زند موج سراب
[...]
بس که دل سوختگی ز آتش هجران دارم
گر به دوزخ بریم، شکر فراوان دارم
اشک و آهم ز فراقت به هم آمیخته شد
بلعجب بین که در آب آتش سوزان دارم
گر بسوزد نفسم هر دو جهان را نه عجب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.