ای شهریار حسن ترا تا شناختیم
اعلام عشق بر سر عالم فراختیم
یکدل شدیم و یک صفت و یک روش کنون
باز آمدیم از همه و با تو ساختیم
تا بر محک عشق نمائیم کم عیار
در بوته بلای تو عمری گداختیم
ره در قمارخانه عشقت بیافتیم
تا هر چه بود در ره سودا بباختیم
از مصر تاختن به یکی تاختن رسید
اسبی که در طریق هوای تو تاختیم
تا یار در دیار دل ما نزول کرد
شمشیر منع بر سر اعیار آختیم
گفتا چو سوخت عود دل از عشق ما حسین
ما در کنار خویش چو چنگش نواختیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
منت خدای را که خدا را شناختیم
در ملک دل لوای طرب برفراختیم
از جان شدیم بر در دل حلقهسان مقیم
تا راه و رسم منزل جانان شناختیم
راضی ز جان و دل به رضای خدا شدیم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.