گنجور

 
حسین خوارزمی

دلی که عشق حقیقی کند سرافرازش

سزد که باز نگوید به هیچکس رازش

دلا دو دیده بدوز و بغیر شه منگر

اگر ز غیرت او واقفی و از نازش

اگر سواره عشقی و طالب معراج

براق برق روش یافتی همی تازش

مدار در قفس فرشی آنچنان مرغی

که برتر است ز عرش مجید پروازش

چو عشق ساقی مجلس شود کدام خرد

شود خلاص ز صهبای عقل پروازش

رسید دوش بگوشم بعالم معنی

که هر چه بند طریق تو شد براندازش

حسین حال دل خود بکس نگفت ولیک

سرشک لعل و رخ زرد گشت غمازش

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مولانا

ندا رسید به عاشق ز عالم رازش

که عشق هست براق خدای می‌تازش

تبارک الله در خاکیان چه باد افتاد

چو آب لطف بجوشید ز آتش نازش

گرفت شکل کبوتر ز ماه تا ماهی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
اهلی شیرازی

همای همت من آنچنان رمید از خلق

که گر بعرش در افتد مجال پروازش

ز آفتاب چنان بگذرد هم از دهشت

که ذره یی نفتد سایه بر زمین بازش

صائب تبریزی

مگر ز موج شراب است رشته سازش؟

که می دود به رگ و پی چو روح آوازش

کباب مطرب رنگین نوای عشق شوم

که ساخت گوشه نشین عندلیب راسازش

چو شیشه هرکه به آوازه می کند احسان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
بیدل دهلوی

دلی که گردش چشم تو بشکند سازش

به ذوق سرمه شدن خاک لیسد آوازش

به هر زمین‌ که خرام تو شوخی انگیزد

چمن به خنده نگیرد غبار گلبازش

به محفلی‌ که نگاهت جنون‌ کند تعمیر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه