گنجور

 
 
 
اوحدالدین کرمانی

گر می خواهی که سرّ اوحی بینی

دیده بگشای تا تماشا بینی

من من گویم ولیک او را خواهم

تو او گویی ولیک خود را بینی

کمال‌الدین اسماعیل

هم بر سر آن نیی که ما را بینی

وان حال که دیده یی یکی وا بینی

برخیز و بنظّارۀ احوال من آی

گر دل دهدت که درد دلها بینی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه