گنجور

 
 
 
اوحدالدین کرمانی

گر می خواهی که سرّ اوحی بینی

دیده بگشای تا تماشا بینی

من من گویم ولیک او را خواهم

تو او گویی ولیک خود را بینی

همام تبریزی

ای باد اگرش خوش دل و تنها بینی

و او را هوس این دل شیدا بینی

گویش تو بدان نشان که دی می‌گفتی

کاحوال تو چون است بیا تا بینی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه