سالها باید که چون تو ماهی از دوران برآید
یا چو بالای تو سروی خوش زسروستان برآید
در میان کفر زلفت نور ایمان مینماید
پیش زلف کافر تو مؤمن از ایمان برآید
چون تماشا را در آیی ای نگارستان به بستان
نعرههای عشق بازان از گل خندان برآید
چشم مستت گر نماید التفاتی سوی یاران
بر تو دشواری نباشد کار ما آسان برآید
چشمهٔ خورشید روزی لایق رویت نیفتد
تا قیامت گرچه گرد گنبد دوران برآید
پیش آن لب مانده حیران میدهم جان حیف باشد
گر بر آب زندگانی تشنهای از جان برآید
کی همام خسته دل را جان بیاساید زمانی
گر نه بوی مشکبوی از منزل جانان برآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.