نفس کافر کیش را عشق تو در ایمان کشید
دیو را حکم سلیمان باز در فرمان کشید
در میان ظلمت آب زندگانی جست خضر
نور توفیقش به سوی چشمهٔ حیوان کشید
آرزوی آب شیرین بافت در دریا صدف
ابر نیسانی به دوش از بهر او باران کشید
روح قدسی کشت عیسی را معاین تاکه او
رخت خود زین خاکدان بر گنبد گردان کشید
پادشاهی داد یوسف را سعادت بعد از آنک
هم اسیر چاه شد هم زحمت زندان کشید
جان تن آسوده را بار ریاضت بر نهاد
دید دل آسایشی چون جسم بار جان کشید
جان مشتاقان کشد از غمزهٔ جادوی تو
آن جفا کز دست امت عیسی عمران کشید
تا خرامان دید بالای تو را چشم همام
کافرم گر خاطرم دیگر به سروستان کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و تأثیر آن بر روح انسانها میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری چون قدرت عشق در تغییر باورها و آزاد کردن روح از قید و بندها، به زیباییهای عشق و نورانیت آن اشاره میکند. او به کشف آب حیات در میان ظلمت، قدرت روح قدسی، و متحول شدن زندگی شخصیتهایی چون یوسف و عیسی اشاره میکند. در نهایت، شاعر بیان میکند که حتی اگر به عشق و زیباییها دست نیابد، دلش به سوی آنها کشیده میشود و میراث عشق همچنان در او زنده است.
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شد تا روح فردی که کافر است به ایمان برسد و نفس شیطانی او تحت فرمان و قدرت سلیمان قرار گیرد.
هوش مصنوعی: در دل تاریکیهای زندگی، شخصی به دنبال راهی برای نجات خود بود، که با کمک نور امید و موفقیت، به منبع حیات رسید.
هوش مصنوعی: صدف در دریا به آرزوی آب شیرین فکر میکند و ابرهایی که در آسمان هستند، به خاطر او باران را به دوش میکشند.
هوش مصنوعی: روح قدسی باعث رشد عیسی شد تا او بتواند از این دنیای مادی جدا شود و به آسمان برود.
هوش مصنوعی: روزگاری یوسف با دشواریهای زیادی مواجه شد و به چاه انداخته شد و در زندان به سر برد. اما در نهایت، خداوند به او سعادتی بزرگ عطا کرد و او به مقام پادشاهی رسید.
هوش مصنوعی: روحی که در آرامش است، زیر بار سختیهای تمرین و زحمت شعور خاصی را تجربه میکند و دلش آرامشی را میبیند که همچون جسمی که بر دوش جان است، آن را حس میکند.
هوش مصنوعی: دل عاشقان تحت تاثیر زیباییهای تو به شدت در درد و رنج است، همانطور که مسیحیان از ناتوانیهای امت عیسیبنعمران رنج میبرند.
هوش مصنوعی: وقتی که با نگاهی دلربا تو را میبینم، احساس میکنم که حتی اگر به باغها و زیباییهای دیگر بروم، توجه من فقط به حضور تو است. من به وجود تو و زیباییات اعتقادی عمیق دارم و هیچ چیز نمیتواند مرا از یاد تو دور کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل به کنج عافیت چون پای در دامان کشید
حلقه زلف تواش در حلقه رندان کشید
بینوایی ره به سوی گنج سلطان باز یافت
تشنهای جان را به سوی چشمهٔ حیوان کشید
گرچه زحمت یافت دل باری مراهم راحتیست
[...]
آنچه آن روی لطیف از سایه مژگان کشید
کی عذار ماه مصر از سیلی اخوان کشید؟
عاشقان را از تمتع مانعی جز شرم نیست
در حریم وصل می باید مرا هجران کشید
می توانی گنج ها از نقد وقت اندوختن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.