وجود خاکی من گرچه می دهی بر باد
هزار جان عزیزم فدای جان تو باد
هوای آتش و آب رخت نگویم ترک
گرم چو خاک دهی عمر نازنین بر باد
اگر چه ترک تو تیغ جفا کشیده بود
ببوسمت لب شیرین و هر چه باداباد!
خوشا نگار گل اندام و باغ نوروزی
خوشا هوای مصلا و آب رکناباد
خرابه ی دل حیدر که خانه ی غم تست
ز گنج وصل تو خوش باشد ار شود آباد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق ابراز میکند. او از فانی بودن وجود خود و جان عزیزش سخن میگوید و برای معشوق خود، جان و هستیاش را فدای او میکند. شاعر به زیبایی معشوق و لذتهای طبیعت اشاره میکند و به رغم جفاهایی که از معشوق دیده، همچنان به عشق و محبت او ادامه میدهد. در نهایت، با اشاره به خرابی دلش، امید دارد که به وصال معشوق برسد و آن خرابه به آبادانی تبدیل شود.
هوش مصنوعی: وجود مادی من هرچند که به باد میرود و از بین میرود، جان عزیز و گرانبهایم فدای جان تو میشود.
هوش مصنوعی: در فکر آتش و آب نیستم، نمیخواهم از لذتهای زودگذر بگویم. هرچند ممکن است زندگی زیبا باشد، اما اگر خاک بر آن بیفزایی، عمر شیرین و ارزشمند ما به باد خواهد رفت.
هوش مصنوعی: علیرغم اینکه جدایی تو درد و سختی به همراه داشته، من هنوز تو را با تمام وجودم میبوسم و به هر چه پیش بیاید، رضایت میدهم!
هوش مصنوعی: چه زیباست دختری با اندام گل مانند و باغی در روزهای نوروز، چه دلپذیر است هوای مصلا و آب رکنآباد.
هوش مصنوعی: اگر دل حیدر که مملو از غم است، به خاطر وصال تو آباد شود، پس خوب است که در این خرابه زندگی کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به نای و نی همه عمرم گذشت و میگفتم
دریغ عمر و جوانی که میرود بر باد
به آه و ناله کنون دل نهادهام چه کنم
قضا قضای خدای است هرچه بادا باد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.