تا کی من دیوانه گرفتار تو باشم
در بند سر زلف سیه کار تو باشم
از آرزوی قامت رعنای تو میرم
در حسرت یاقوت شکربار تو باشم
جان خسته ی آن غمزه ی غماز تو بینم
دل بسته ی آن طره ی طرار تو باشم
تا کی من دلداده ز هجران تو سوزم
تا کی من سرگشته طلبکار تو باشم
ای راحت جان من دل خسته، زمانی
خواهم که تو یار من و من یار تو باشم
در باغ جهان سنبل گلبوی تو بویم
در طرف چمن بلبل گلزار تو باشم
تا چند من زار جگرخوار، چو حیدر
مجروح و پریشان و دل افگار تو باشم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن قدر ندارم که سزاوار تو باشم
آن به که گرفتار گرفتار تو باشم
خورشید درین ره بود از آبله پایان
من کیستم آخر که طلبکار تو باشم؟
غیر از کف افسوس مرا برگ دگر نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.