هیچ جا در جهان حبیبی نیست
که به دنبال او رقیبی نیست
مردمان تا حبیب میگویند
در برابر رقیب میگویند
تا کسی جان به آن جهان نبرد
از بلای رقیب جان نبرد
شاه را سنگدل رقیبی بود
یک ز انصاف بینصیبی بود
کار او زهر چشم بود از قهر
کاسهٔ چشم او چو کاسهٔ زهر
به غضب تیز کرده خویَش را
خنده هرگز ندیده رویش را
مهر آزار خلق در مشتش
شکل کژدم گرفته انگشتش
هرکه سرپنجهای چنین دارد
مشت کژدم در آستین دارد
با وجود چنین ستیزه و قهر
میر بازار بود و شحنهٔ شهر
حکم بر خاص و عام بود او را
اختیار تمام بود او را
سفله را هرگز اعتبار مباد
مدعی صاحب اختیار مباد
حاصل قصه آن که آن بدکیش
گشت واقف ز قصه درویش
همچو سگ تند شد به قصد گدا
تا ازان آستانش ساخت جدا
آن گدا را چون راند از در شاه
مدتی مینشست بر سر راه
از سر راه نیز مانع شد
سعی درویش جمله ضایع شد
غیر از اینش نماند هیچ رهی
که رود شب به کوی دوست گهی
کرد بیجاره اینچنین تدبیر
که رود به کوی او شبگیر
راز او چون به روی روز افتاد
شب تاریک دلفروز افتاد
پردهٔ صدهزار عیب شبست
یکی از پردههای غیب شبست
شب که سر برزند ز سر ظلمات
در سیاهی نماید آب حیات
نور معراج در دل شب تافت
مصطفی آنچه یافت در شب یافت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.