نا دیده میکنی، چو فتد دیده بر منت
جانم فدای دیدن و نادیده کردنت
فردا، که ریزه ریزه شود تن بزیر خاک
برخیزم و چو ذره درآیم ز روزنت
با آنکه رفت روشنی چشمم از غمت
دارم هنوز دوست تر از چشم روشنت
گر میکشی، نمیروم از صید گاه تو
دست منست و حلقه فتراک توسنت
بر دامن تو باده گلگون چکیده است
یا خون ماست آنکه گرفتست دامنت؟
مستی و گردنی چو صراحی کشیده ای
خوش آنکه دست خویش در آرم بگردنت
دیگر ترا چه باک، هلالی، ز دشمنان؟
کان ماه با تو دوست شد و مرد دشمنت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و دلتنگی عمیق شاعر است. او از معشوقش میگوید و احساساتش را زمانی که در دوری او قرار دارد، توصیف میکند. شاعر میگوید که حتی در هنگام مرگ نیز از عشقش دست نخواهد کشید و همیشه به یاد او خواهد بود. او با بیانی عاشقانه به زیبایی معشوق و روابط عاطفی پرداخته و نشان میدهد که عشقش به او فراتر از ظاهر و شرایط است. همچنین اشاره به درد و رنج ناشی از جدایی دارد و نوعی شگفتی نسبت به وفاداری در عشق را نشان میدهد. در پایان، شاعر به اتحاد و دوستی با معشوق در برابر دشمنان اشاره میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که به صورت تو نگاه میکنم، تمام وجودم را برای دیدن تو فدای نادیده گرفتن میکنم.
هوش مصنوعی: فردا، وقتی بدنم به زیر خاک تبدیل شود، از آنجا بلند میشوم و مانند ذرهای نور از روزنهای بیرون میآیم.
هوش مصنوعی: با اینکه روشنی چشمم به خاطر غمت از بین رفته، هنوز هم تو را بیشتر از روشنی چشمانت دوست دارم.
هوش مصنوعی: اگر تو مرا بکشی، از دام و کمین تو نمیتوانم بروم؛ زیرا دست من در چنگال توست و حلقه دام تو به گردن من است.
هوش مصنوعی: آیا بر دامن تو شراب قرمز چکیده، یا این که خون ماست که دامن تو را گرفته است؟
هوش مصنوعی: عطر و زیبایی تو به مانند شراب است و شگفت آنکه آرزو دارم دستانم را دور گردنت بیندازم.
هوش مصنوعی: دیگر نگران دشمنان نباش، هلالی، چرا که آن ماه (دوست) با تو همراه شده است و حالا کسی که دشمن تو بود، مرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گیرم که نیست پرسش آزادگان فنت
کم زانکه گاه آگهیی باشد از منت
خورشیدوار یک نظری کن که بر درند
سرگشته صد هزار چو ذرات روزنت
ترکی و بهر رزم زره نیست حاجتت
[...]
تا کی ز دیر آمدن و زود رفتنت
خون ریزم از دو دیده که خونم به گردنت
جای تو نیست سینه تاریک و تنگ من
تشریف ده که جای کنم چشم روشنت
دارم ز تو به هر سر مویی هزار درد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.