تا کی ز دیر آمدن و زود رفتنت
خون ریزم از دو دیده که خونم به گردنت
جای تو نیست سینه تاریک و تنگ من
تشریف ده که جای کنم چشم روشنت
دارم ز تو به هر سر مویی هزار درد
دردا که نیست یک سر مو رحم بر منت
آهسته ران که می زند آتش به جان من
هر شعله ای که می جهد از نعل توسنت
گو باغبان مخوان به تماشای گل تو را
ناکرده فرش راه ز سوری و سوسنت
می بایدت ز رشته جان جامه بافتن
کز تار و پود پیرهن آزرده شد تنت
دامن کشان به جامی اگر بگذری شود
چون گل ز خون دیده او سرخ دامنت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از غم و درد ناشی از دوری معشوقش صحبت میکند. او به احساساتی همچون اشک و خونریزی از چشم، تنگی و تاریکی سینهاش اشاره میکند که جایی برای صورت روشن معشوقش ندارد. شاعر به شدت از دوری معشوق رنج میبرد و انبوهی از دردها را در خود احساس میکند. او از معشوق میخواهد که به او نزدیکتر شود و آتش عشقش را خاموش کند. همچنین، او به زیبایی و درخشندگی معشوق اشاره میکند و میخواهد که به خاطر عشقش، به آرامی و احترام به او نزدیک شود. در نهایت، او به شدت از عواطفش غمگین است و خواهان وصال معشوقش میباشد.
هوش مصنوعی: تا کی باید به خاطر دیر آمدن و زود رفتنت اشک بریزم؟ دیگه خون من به گردن توست.
هوش مصنوعی: در دل تاریک و تنگ من جایی برای تو نیست، بیایید که جا کنم چشمان روشن تو را.
هوش مصنوعی: من به خاطر تو در هر یک از موهایم هزار درد و زجر دارم، اما دریغ از یک ذره رحم و محبت.
هوش مصنوعی: به آرامی بران، زیرا هر شعلهای که از نعل تو به جان من میافتد، آتش میزند.
هوش مصنوعی: ای باغبان، تو را به تماشای گل نمیخوانم؛ چرا که راهت در سایهی زیبایی و نغمههای شیرین تو هنوز آماده نشده است.
هوش مصنوعی: برای زندگی بهتر و شادتر، باید تلاش کنی و از سختیها و آسیبهای گذشته رهایی یابی، تا بتوانی دوباره به زندگی خود سر و سامان بدهی.
هوش مصنوعی: اگر با دامن کشیدهای از کنار او بگذری، چشمهای او به قدری گریان و پرخون است که دامن تو هم مانند گل، سرخ خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گیرم که نیست پرسش آزادگان فنت
کم زانکه گاه آگهیی باشد از منت
خورشیدوار یک نظری کن که بر درند
سرگشته صد هزار چو ذرات روزنت
ترکی و بهر رزم زره نیست حاجتت
[...]
نا دیده میکنی، چو فتد دیده بر منت
جانم فدای دیدن و نادیده کردنت
فردا، که ریزه ریزه شود تن بزیر خاک
برخیزم و چو ذره درآیم ز روزنت
با آنکه رفت روشنی چشمم از غمت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.