گیرم که نیست پرسش آزادگان فنت
کم زانکه گاه آگهیی باشد از منت
خورشیدوار یک نظری کن که بر درند
سرگشته صد هزار چو ذرات روزنت
ترکی و بهر رزم زره نیست حاجتت
بس باشد آب دیده عشاق جوشنت
تو دانی و کسان، بحلت باد خون من
باری ز بار من بود آزاد گردنت
افتادگان که بر سر کویت شدند خاک
دامن کشان مرو که نگیرند دامنت
تو آفتاب حسنی و من در شب فراق
وین تیره روزیم شده چون روز روشنت
مردم ازین هوس که چو جان در برت کشم
کز جانست زنده هر کس و جان من از تنت
پیکان درون دل مکن، ای پندگو، زیان
نی خار پاست اینکه برآید به سوزنت
بهر خدای چهره ز نامحرمان بپوش
خسرو بس است بلبل نالان به گلشنت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوع عشق و فراق میپردازد و احساسات عمیق خود را بیان میکند. او از محبوبش میخواهد که به او نگاهی کند و از او غافل نشود. شاعر به شگفتیهای عشق اشاره میکند و با استفاده از تشبیهات زیبا، حسرت و درد جدایی را به تصویر میکشد. او بر این نکته تأکید میکند که عشقش بسیار عمیق و زنده است و جنبههای مختلفی از عشق و فراق را بررسی میکند. در پایان، به اهمیت حفظ خود و دوری از نامحرمان اشاره میکند و تصویر بلبل و گل را برای نشان دادن رابطه عاشقانه به کار میبرد.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است که آزادگان از مشکلات و مصائب فارغ نباشند، اما در برخی اوقات، دانشی وجود دارد که میتواند آنها را از این زحمتها نجات دهد.
هوش مصنوعی: مثل خورشید، یک نگاه به اطراف بینداز؛ ببین که در کجای این جهان پر از سرگشتگی و بیخبری، صد هزار انسان مانند ذراتی در پرتو نور تو قرار دارند.
هوش مصنوعی: نیازی به زره و تجهیزات جنگی نداری، همین اشکهای عشق تو به اندازه کافی برایت تواناست.
هوش مصنوعی: تو میدانی و دیگران هم میدانند، روح من همچنان درگیر توست و حالتی از رنج و محنت من بر دوش تو سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: کسانی که از دور به تو مینگرند و به دنبال تو آمدهاند، باید بدانند که نمیتوانند به تو نزدیک شوند و تو نباید به خاطر آنها خودت را به زحمت بیندازی.
هوش مصنوعی: تو همچون آفتابی و من در شب جدایی به سر میبرم و روزهای تیرهام چون روز روشن تو شده است.
هوش مصنوعی: مردم به خاطر این آرزو که مانند جانم تو را در آغوش بگیرم، و اینکه هر کس به خاطر جانش زنده است، جان من نیز به خاطر وجود توست.
هوش مصنوعی: ای پندگو، دل را با کلمات تند و کنایهآمیز نزن که این کار آسیب نمیزند. چرا که درد و جراحتی که به خاطر آن ایجاد میشود، میتواند بیشتر از زخم سوزن باشد.
هوش مصنوعی: برای خدای خود، چهرهات را از نگاه نا آشناها بپوشان، ای شاه! برای بلبل زاری که در گلستانت به سر میبرد، همین کافیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا کی ز دیر آمدن و زود رفتنت
خون ریزم از دو دیده که خونم به گردنت
جای تو نیست سینه تاریک و تنگ من
تشریف ده که جای کنم چشم روشنت
دارم ز تو به هر سر مویی هزار درد
[...]
نا دیده میکنی، چو فتد دیده بر منت
جانم فدای دیدن و نادیده کردنت
فردا، که ریزه ریزه شود تن بزیر خاک
برخیزم و چو ذره درآیم ز روزنت
با آنکه رفت روشنی چشمم از غمت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.