خوش آنکه در همه روی زمین تو باشی و من!
به جز من و تو نباشد، همین تو باشی و من
بهار می رسد، آیا بود که در چمنی
نشسته پای گل و یاسمین تو باشی و من؟
شدی به باغ، که آنجا خوش است مجلس می
بلی خوش است، اگر همنشین تو باشی و من
مخوان به جلوه گه ناز خود رقیبان را
همین بس است که، ای نازنین، تو باشی و من
خوش است هم سفری با تو، خاصه آن وقتی
که گر بروم روم، یا به چین، تو باشی و من
بهار آمد و کشت این هوس ز شوق مرا
که: بر کنار گل و یاسمین تو باشی و من
مگو که: عمر هلالی گذشت با دگران
ازین چه باک، اگر بعد ازین تو باشی و من؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش آنکه در چمن ای نازنین تو باشی و من
به پای سرو و سمن همنشین تو باشی و من
نشسته بر سر سبزه به روی ساغر می
فشانده برگ گل و یاسمین تو باشی و من
ز عکس اشک من و لعل تو درآب روان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.