هردم از چشم تو دل را نظری میباید
صد نظر دید و هنوزش دگری میباید
آن قدر سرکشی و ناز، که باید، داری
شیوه مهر و وفا هم قدری میباید
هرچه در عالم خوبیست از آن خوبتری
نتوان گفت کزان خوبتری میباید
به امید نظری در گذرت خاک شدیم
از تو بر ما نظری و گذری میباید
گفتی: از وصل خبر یافتهای، خوش دل باش
خبری هست ولیکن اثری میباید
به قدم طی نشود راه بیابان فراق
قطع این مرحله را بال و پری میباید
در ره عشق، هلالی، خبر از خویش مپرس
که درین راه ز خود بیخبری میباید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نور چشمی تو ما را نظری میباید
گر رسد صد نظر از تو دگری میباید
باز بنما رخ زیا چو بریدی سر زلف
منقطع شد شب پره سحری میباید
به عبادت سخنی گوی که رنجوران را
[...]
از سر کوی سلامت سفری میباید
بر سر راه ملامت گذری میباید
عشق در دعوت ما آمده ای دل بشتاب
که زخون جگرش ما حضری میباید
لوح دل سر به سر از گرد هوس گشت سیاه
[...]
لوح دل سر به سر از گرد علایق سیه است
شسست و شویی به خود از چشم تری میباید
ترسمت سر خجل از خاک برآری که به حشر
یادگاری به رخ از خاک دری میباید
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.