شتر کشیدی اگر بار دل ز حجرهٔ تن
شدی نزار شتر زیر بار حجرهٔ من
شتر به باد رود، حجره نیز خاک شود
گرت شتر بود از سنگ و حجره از آهن
اجل به حجرهٔ گیتی عجب شترجانیست!
که محمل شتر اوست حجرههای بدن
به حجره و شتر ارکان دین چو قایم نیست
قوائم شتر و رخت حجره را بشکن
شتر به حجره بران تا در مدینه، که هست
در آن زمین شتر و حجرهٔ رسول زمن
ز حجره و شتر آن جناب منفعلست
کلیم با شتر طور و حجرهٔ ایمن
ز دیده زد شتر تو قدم به حجرهٔ دل
کزان لبان شتر حجرهٔ مراست لبن
سرشک لعل که زد شترت به حجرهٔ چشم
ز حجره داد به من صد شتر عقیق یمن
به حجره بس که دلم بر شتر زند آتش
شتر به حجله نماید، چو شعله در گلخن
به حجره هیمه ندارم جز استخوان شتر
شتر به حجرهٔ جان آورم، دهم روغن
شتردلم من اگر نه مراست حجرهٔ طبل
ز حجرهام شتران بار برده از همه فن
چه معدنست شتر حجرهام که از نظمش
به حجرهها شتران میبرند در عدن
شتر نه هم ملخست و نه حجره خانهٔ مور
شتر چو قصر بهشتست و حجره چون گلشن
خوش آن که در طلا حجره و شتربانش
روان شود شتر روح ما ز حجرهٔ تن
شکاف حجرهٔ من چیست؟ چون دهان شتر
به قصد من چو شتر حجره باز کرده دهن
اگر نهد شترش رو به حجلهام شب تار
شود چو چشم شتر حجرهٔ دلم روشن
ز حجرهام شترش چون به خار قانع شد
به حجره خارشتر خوشتر آید از گلخن
به یمن احمد و اوصاف حجره و شترش
هزار بار شتر حجره میتوان گفتن
به یاد حجرهٔ او بار بر شتر بندم
شتر کنیم ز تابود و حجره از مدفن
هلالی از شتر و حجرهاش سخن تا کی؟
شتر به حجرهٔ مقصود کی رسد به سخن
همیشه تا شتر ابر گرد حجرهٔ گل
به حجرههای افق چون شتر کند مسکن
فلک پی شتر و حجره باد از سر مهر
به حجرهٔ شتر از رشتهای مهر رسن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فرو شکن تو مرا پشت و زلف بر مشکن
بزن تیغ دلم را ، بتیغ غمزه مزن
چو جهد سلسله کردی ز بهر بستن من
روا بود ، بزنخ بر مرا تو چاه مکن
بس آنکه روز رخ تو سیاه کردم روز
[...]
خدای داند بهتر که چیست در دل من
ز بس جفای توای بیوفای عهدشکن
چو مهربانان در پیش من نهادی دل
نبرد و برد دلم جز به مهربانی ظن
همی ندانست این دل که دل سپردن تو
[...]
ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن
هزار حلقه شکست آن نگار عهدشکن
چه حلقه ای ؟ که معلق نهاد دام بلا
چه عنبری ؟ که معنبر نمود اصل فتن
گهی ز نافۀ مشکست ماه را زنجیر
[...]
هوا همی بنکارد بحله روی چمن
صبا همی بطرازد بدر شاخ سمن
سمن شکفته فراز چمن چو روی صنم
بنفشه خفته بزیر سمن چو پشت شمن
زمین بخندد هر ساعتی چو چهره دوست
[...]
چرا نگرید چشم و چرا ننالد تن
کزین برفت نشاط و از آن برفت وسن
چنان بگریم کم دشمنان ببخشایند
چو یادم آید از دوستان و اهل وطن
سحر شوم ز غم و پیرهن همی بدرم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.