گر به هستی نظر کند عارف
چون به علم الیقین بود واقف
بیند اول فراخور حالش
ذات حق و صفات افعالش
چون به عین الیقین رسد زان پس
همه ذات و صفات بیند و بس
چونکه حق الیقین نماید رو
گوید آنگاه لیس الا هو
او نگوید جز آنکه اوست که اوست
همه را بنگرد چه مغز و چه پوست
معنی مختلف به هستی نیست
ذهنی و خارجی به یک معنی ست
لیک دارد مراتب بسیار
منکشف باد بر اولواالابصار
درجاتش یکی ز یک برتر
اختلاف مراتبش بنگر!
هر مقامی به وصفی و نامی
هر یکی راست خاصه احکامی
چون الوهیت و ربوبیت
پس عبودیت است و خلقیت
گر کنی حفظ هر یک آگاهی
نکنی حفظ اگر تو، گمراهی
هر یکی را ببین به جای خودش
بنگر احکام آن، سزای خودش
گرچه جز نقطه نیست آنهمه حرف
قبض و بسطیست در میانه شگرف
نام آنها فقط نقط نکنی
اعتبارات را غلط نکنی
همچنین ظاهر است اینکه مداد
واحد است و نباشدش تعداد
پنج خواهی نویس و خواهی بیست
حرف ها را کرانه پیدا نیست
این کثیر و مداد یک باشد
وحدتش کی مقام شک باشد
لاتکون الحروف مفقوده
کلّها بالمداد موجوده
حیثُ لولا المداد، لیس الحرف
زیر حرف من است بحری ژرف
لیس الّا المداد فی الالواح
بی نیاز است صبح از مصباح
با همه حرفهای گوناگون
از تغیر بود مداد مصون
گر بگویند نیست غیر حروف
در سراپای لوح بخش نشوف
این کلامی ست صدق و نیست گزاف
می نگنجد در این قضیه خلاف
لیس الا المداد اگر گویی
راه کوی درست می پویی
در تمامی مظاهر آفاق
نیست غیر از منزه از اطلاق
دیدهٔ عارفان بزم شهود
می ندیده ست غیر از او موجود
بیند اعیان ممکنات همه
متلاشی به عین ذات همه
زآن که غیر از مداد پیدا نیست
گفته ای حرف، لیک معنا نیست
اعتبارات وصفی و اسما
غیر از این نیست گر شوی بینا
مثبت لوح می شود منفی
منفیش هم ز نفی مستعفی
می شود مهرهٔ دلم ماتش
خیره در لوح نفی و اثباتش
غیر از این نامه آشکار و نهفت
حرف روشن چنین نباید گفت
روشنی داد اگر چراغ دلم
سوخت برق سخن، دماغ دلم
لیک شرمندهٔ مقال خودم
خنده می آید از مثال خودم
سینه را چاک اگر کند زیبد
به دهن خاک اگر کند زیبد
ذره پوید کجا و مهر کجا؟
هو شمس الضحی و نحن فنا
نفس ای دل، قرین تاب و تب است
عجز بالذات، مهر ما به لب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره دیدگاه عارفان نسبت به حقیقت وجود و صفات الهی است. عارفان با درک عمیق به سه مرحله از شناخت میرسند: علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین. در هر مرحله، آنان با ذات و صفات حق آشنا میشوند و در نهایت به یکپارچگی و وحدت آگاهی مییابند.
نویسنده تشریح میکند که همهی مظاهر وجود در نهایت به ذات واحد برمیگردند و تفاوتهایی که به وجود میآید، صرفاً به اعتبار و نامهای مختلف است. همچنین، تشبیهی از مداد و حروف میآورد تا نشان دهد که با وجود تنوع ظاهری، همهی اشیاء دارای یک حقیقت واحد هستند.
در پایان، بیان میشود که عارفان در مییابند که همه چیز تجلیات الهی است و در نهایت هیچ چیزی جز او وجود ندارد. این درک عمیق، عجز و فقر وجودی انسان را نیز آشکار میسازد.
هوش مصنوعی: اگر عارف به وجود و هستی توجه کند، مانند کسی است که به علم قطعی و یقین دست یافته است.
هوش مصنوعی: او ابتدا با توجه به حال و وضعیت خود، ذات خداوند و صفات اعمال او را مشاهده میکند.
هوش مصنوعی: وقتی به حقیقت مطلق برسد، تنها ذات و ویژگیهای آن را میبیند و غیر از آن چیزی نخواهد دید.
هوش مصنوعی: زمانی که حقیقت به وضوح نمایان شود، تمام وجود در آن لحظه به یک چیز اشاره میکند و جز او هیچچیز دیگری نخواهد بود.
هوش مصنوعی: او فقط میگوید آنچه که خود او هست؛ همه را میبیند، چه درون و چه بیرون.
هوش مصنوعی: وجود مختلف در هستی، هم در ذهن انسان و هم در دنیای واقعی، به یک معنا و مفهوم است.
هوش مصنوعی: اما برای کسانی که چشم بصیرت دارند، حقایق و مراحل زیادی وجود دارد که آشکار میشود.
هوش مصنوعی: درجههای او هر کدام از دیگری برترند، پس به تفاوت درجاتش توجه کن!
هوش مصنوعی: هر رتبه و موقعیتی ویژگیها و نامهای خاص خود را دارد و برای هر یک قوانین و احکام مخصوصی تعیین شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که به وجود خداوند و نقش او در خلقت توجه میکنیم، به این نتیجه میرسیم که در برابر او باید بندگی و عبادت کنیم. در واقع، خالقیت خداوند سبب میشود که ما به عنوان مخلوق باید به او احترام بگذاریم و در مسیر بندگی او گام برداریم.
هوش مصنوعی: اگر به حفظ و آگاهی هر چیزی بپردازی، اما خودت به درستی آگاه نباشی، در واقع در مسیر اشتباهی قرار گرفتهای.
هوش مصنوعی: هر فردی را باید مطابق جایگاه و ویژگیهایش مشاهده کرد و بر اساس صلاحیتهای او داوری کرد.
هوش مصنوعی: هرچند که آن همه نوشتهها و حرفها در واقع تنها یک نقطه هستند، ولی در میان آنها مفهوم عمیق و شگرفی نهفته است.
هوش مصنوعی: اگر نام آنها را فقط به شکل علامتگذاری بنویسی، ارزش و اعتبار آنها را به اشتباه نخواهی سنجید.
هوش مصنوعی: ظاهر این است که مداد یک عدد است و هیچ تعدادی از آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به پنج چیز دست یابی، میتوانی؛ اما اگر بخواهی به بیست چیز دست پیدا کنی، مرزها و محدودیتها قابل شناسایی نیستند.
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از این است که حتی اگر چیزهای مختلف و متعددی وجود داشته باشد، همه آنها در نهایت به یک اصل واحد برمیگردند. نمیتوان در این وحدت شک کرد و این نشاندهنده هماهنگی و اتحاد در میان ظواهر مختلف است.
هوش مصنوعی: حروف نباید بهطور کامل ناپدید شوند، زیرا همهچیز با جوهر قابل نوشتن است.
هوش مصنوعی: اگر نبود جوهر، کلمات زیر دست من نیستند، دریایی عمیق است.
هوش مصنوعی: فقط جوهر در الواح نیازمند است و صبح از چراغ بینیاز است.
هوش مصنوعی: با وجود تمام سخنهای مختلف و گوناگون، مداد در برابر تغییرات محفوظ و ایمن است.
هوش مصنوعی: چنانچه بگویند که تنها حروف در تمام جزء و کل لوح هست، باید گفت که این حرف نادرست است.
هوش مصنوعی: این جمله نشان میدهد که این سخن حقیقتی است و نمیتوان آن را بیمورد تلقی کرد. در این مورد هیچ تضادی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: تنها با دانش و آگاهی میتوانی به درستی در مسیر زندگی حرکت کنی.
هوش مصنوعی: در تمام جلوههای هستی، هیچ چیزی جز پاک و خالص وجود ندارد.
هوش مصنوعی: چشمهای عارفان جز او هیچ موجودی را در مقام بزم شهود نمیبینند.
هوش مصنوعی: همه موجودات و ابزارهای ممکن به وضوح و به طور محسوس در حال نابودی و تکهتکه شدن هستند، در حالی که ذات و وجود اصلی آنها همچنان باقی است و پایدار است.
هوش مصنوعی: اینکه فقط با مداد چیزی نوشته شده و نمیتوان به آن اعتماد کرد، نشان میدهد که فقط ظاهر یک جمله وجود دارد، اما در واقع هیچ معنایی در آن نیست.
هوش مصنوعی: اگر چشمانت را باز کنی، متوجه خواهی شد که ویژگیها و صفات انعکاسدهندهی واقعیات نیستند و تنها نامهایی هستند که به چیزها اطلاق میشود.
هوش مصنوعی: اگر مثبت را بر روی لوح بگذاریم، اثر آن به صورت منفی در میآید و حتی منفیش نیز از حالت ناتوانی و عدم وجود خارج میشود.
هوش مصنوعی: دل من مانند یک مهره بازی است که به دقت به نوشتههای موجود در لوحی از وجود و عدم، خیره شده و معلق مانده است.
هوش مصنوعی: جز این نامه که هم علنی است و هم پنهان، نباید کلمهای روشن و واضح بیان کرد.
هوش مصنوعی: اگر چراغدل من روشن است، به خاطر این است که سخن و کلامی شیرین و دلنشین دارم که باعث روشنیام شده است.
هوش مصنوعی: اما از گفتههایم خجالتزدهام و به همین خاطر دائم از خودم میخندم.
هوش مصنوعی: اگر سینه را شکاف دهند، این کار شایستهای است و اگر خاک را به دندان بگیرند، این هم عمل مناسبی است.
هوش مصنوعی: غبار کوچکی به کجا میشتابد و خورشید کجا میدرخشد؟ او شمس الضحی است و ما در حال فنا و زوالیم.
هوش مصنوعی: ای دل، نفس تو با شور و شوق همراه است؛ اما ناتوانی و ضعف در ذات خود را میشناسی و عشق ما بر لبانت مانند نوری تابان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.