گشته ست صفحه، دامن دشت ختن حزین
نازم خرام کبک همایون مثال را
در حکم ماست ملک سلیمانی سخن
گوییم شکر سلطنت بی زوال را
نیروی کلک ماست که بالیده از غرور
بر خاک عجز، ناصیهٔ پور زال را
اوج فلک در آب گهر گشته غوطه ور
کلکم گشوده تاکف دریا نوال را
لیکن ز شرم کوتهی از مدح مرتضی
غسلی برآورم، عرق انفعال را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آفتاب ملک که تا دامن ابد
بر تو مباد دست ، کسوف و زوال را
فرزانه قطب دین که ببوسند خاک تو
خورشید و مه زیادتِ حسن و جمال را
ز انجا که جلوه گاه عروسان طبع تست
[...]
تیغ زبان لاف نباشد کمال را
ماه تمام زشت نماید هلال را
دود از نهاد آتش دوزخ برآورد
بیرون اگر دهم عرق انفعال را
گل دیده ور ز شبنم روشن گهر شود
[...]
رنگین کنی زخون جگر گر خیال را
شاید که دلنشین شود اهل کمال را
در پیش قامت تو چو بید موله است
سر بر زمین ز بار خجالت نهال را
مایل به ابروی تو دم حیرتم که هست
[...]
بر طاق نه تبخیر جاه و جلال را
چینی سلامکرد به یک مو سفال را
عالم ز دستگاه بقا طعمهٔ فناست
چون شمع، ریشه میخورد اینجا نهال را
پرگشتن و تهیشدن از خوابش عالمیاست
[...]
قامت شدهست خم، من دیرینه سال را
باید به روی تیغ تو دید، این هلال را
چرخی که کاست، وقت تمامی، هلال را
کی نقص شان ما ننماید کمال را
مهر خموشیم، سپر زخم ذلت است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.