گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

دل بر سر تیر است، گشاییم کمین را

از خامه طرازیم، صنم خانهء چین را

هر شیوه ات ای شوخ، ز بس ذوق فریب است

هرگز نشناسد کسی از مهر تو کین را

نه تنها می کند چون زهر، صحبتهای شیرین را

زبان تلخ، دشمن کام می سازد سخن چین را

ز شمع خویشتن از بس که آتش در سرم سوزد

رگ خوابم، پر پروانه سازد خشت بالین را

عبث بلبل زند با من، نوای حسرت آگین را

به خون دل لبم پرورده مصرعهای رنگین را

 
 
 
امیر معزی

تا رای بود نصرت دین ناصر دین را

در نصرت او رای بود روح امین را

تا پادشه روی زمین باشد سنجر

بر هفت فلک فخر بود روی زمین را

شاهی که به ماهی به سپاهی بگشاید

[...]

بابافغانی

مستانه برون تاخته‌ای توسن کین را

بتخانهٔ چین ساخته‌ای خانهٔ زین را

گر صیدکنان ناوک مژگان بگشایی

چشم تو گرفتار کند آهوی چین را

روزی که نهم رخ بنشان کف پایت

[...]

نظیری نیشابوری

جز نام صنم نقش مکن لوح جبین را

تا چپ نکنی راست نخوانند نگین را

از شوق شهیدان حریم سر کویش

چون دانه در آغوش نگنجند زمین را

پیداست رهایی من از ضعف وجودم

[...]

صائب تبریزی

نه کفر شناسد دل حیران و نه دین را

از نقش چپ و راست خبر نیست نگین را

هر چند حجاب تو زبان بند هوسهاست

زنهار ز سر باز مکن چین جبین را

چشم تو به دل فرصت نظاره نبخشد

[...]

اسیر شهرستانی

گر صدق کلامت ندهد بال یقین را

پرواز تجرد که دهد روح امین را

از شرع تو هرکیش گدازد زخجالت

چون موم که بر شعله زند نقش نگین را

غیر ازدل پاک تو کسی دور نریزد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه