با سفلگان شراکت روزی، زیان بود
سگ دشمن گدایی یک پاره نان بود
در بزم وصل، طاقت عاشق حریف نیست
ربط من و تو، صحبت ماه و کتان بود
مکتوب من به کوی تو، طومار ناله ای ست
مطلب نگار من، قلم استخوان بود
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
با سفلگان شراکت روزی، زیان بود
سگ دشمن گدایی یک پاره نان بود
در بزم وصل، طاقت عاشق حریف نیست
ربط من و تو، صحبت ماه و کتان بود
مکتوب من به کوی تو، طومار ناله ای ست
مطلب نگار من، قلم استخوان بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این منتخبی از شعر، شاعر به رابطه عاشقانه و سختیهای آن اشاره میکند. او میگوید که شراکت با افراد پست و بیارزش باعث زیان میشود و در دنیای عشق، کسی توانایی مقابله با احساسات عاشق را ندارد. همچنین، او نشان میدهد که ارتباط او و محبوبش شبیه به صحبتهای نجیب و زیباست و نامهاش به محبوبش پر از غم و ناله است. در نهایت، قلم او بهعنوان ابزاری برای بیان احساسات عمیق و دردناک شناخته میشود.
هوش مصنوعی: همنشینی و دوستی با افرادی که در سطح پایینتری قرار دارند، موجب ضرر و زیان میشود؛ مانند اینکه دشمن یک گدا فقط به دنبال یک تکه نان است.
هوش مصنوعی: در مجلس عشق، طاقت عاشق در برابر محبوبش نمیماند. ارتباط بین من و تو مانند صحبت کردن از زیبایی ماه و لطافت کتان است.
هوش مصنوعی: نامه من به کوی تو، مانند طوماری از ناله است و موضوع نوشتهام به قدری دردناک است که قلمم از استخوان نوشته شده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اندر زمانه شاه جهان تا جهان بود
سلطان ابوالملوک ملک ارسلان بود
اندر زمانه شاه جهان تا جهان بود
سلطان ابوالملوک ملک ارسلان بود
اندر زمانه شاه جهان تا جهان بود
[...]
پاینده باد دولت تو تا جهان بود
چونانکه آنچه خواهی از بخت آن بود
امروز هر نثار که کمتر زجان بود
نه در خور جلالت این آستان بود
گویم کرامتست ، چو خورشید روشنست
گویم قیامتست ، دلیلش عیان بود
زیرا که بازگشت روان سوی کالبد
[...]
یاری کس از کرشمه و خوبی نشان بود
از وی وفا مجوی که نامهربان بود
زانجا که هست خنده گل بلبل خراب
بر حق بود که عاشق روی چنان بود
ای آفتاب، بار دگر چون توانت دید
[...]
کم خور غم تنی که حیاتش بجان بود
چیزی طلب که زندگی جان بآن بود
هیچش ز تخم عشق معطل روا مدار
تا در زمین جسم تو آب روان بود
آنکس رسد بدولت وصی که مر ورا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.