کم خور غم تنی که حیاتش بجان بود
چیزی طلب که زندگی جان بآن بود
هیچش ز تخم عشق معطل روا مدار
تا در زمین جسم تو آب روان بود
آنکس رسد بدولت وصی که مر ورا
روح سبک ز بار محبت گران بود
چون استخوان مرده نیاید بهیچ کار
عشقی که زنده یی چو تواش در میان بود
معشوق روح بخش باول قدم چو مرگ
از هفت عضو هستی تو جان ستان بود
آخر بعشق زنده کند مر ترا که اوست
کآب حیات از آتش عشقش روان بود
از تو چه نقشهاست در آیینهٔ مثال
دیدند و گر تو نیز ببینی چنان بود
این حرف خوانده ای تو که بر دفتر وجود
لفظیست صورت تو که معنیش جان بود
با نور چشم فهم تو پنهان لطیفه ییست
جان تو آیتیست که تفسیرش آن بود
ای دل ازین حدیث زبان در کشیده به
خود شرح این حدیث چه کار زبان بود
خود را مکن میان دل و خلق ترجمان
تا سر میان عشق و دلت ترجمان بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مفهوم عشق و وجود انسان اشاره دارد. شاعر بیان میکند که زندگی واقعی در عشق و ارتباط عمیق با معشوق نهفته است. او به این نکته میپردازد که انسان باید از غم و اندوه دوری کند و عشق را بپذیرد تا روحش زنده بماند. عشق مانند آب حیات است که از آتش عشق به وجود میآید و بدن بیعشق مانند استخوان مرده است. شاعر همچنین تأکید میکند که کلام و وجود انسان تنها ظاهری از معانی عمیقتر هستند و برای درک این معانی، نیاز به بینش و فهم درونی است. در نهایت، او به دل هشدار میدهد که باید از ترجمه کردن احساسات به زبان بیرونی پرهیز کند و به ارتباط درونی و عاشقانه خود با معشوق توجه کند.
هوش مصنوعی: کم بخور تا کمتر غمگین باشی، زیرا کسی که زندگیاش به جانش وابسته است، باید به دنبال چیزی باشد که زندگیاش را تأمین کند.
هوش مصنوعی: هیچ زمانی را برای پرورش عشق تلف نکن، چرا که زمانی که جسم تو سرشار از زندگی است، بهترین فرصت برای آغاز این احساس میباشد.
هوش مصنوعی: هر کسی میتواند به کامیابی و موفقیت دست یابد که روحش از بار سنگین محبت آزاد باشد و سبکبال باشد.
هوش مصنوعی: اگر عشق زندهای مانند تو در میان باشد، استخوان مرده هیچ کارایی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: معشوقی که روح و نشاط میآورد، با هر قدمش به همان اندازه که مرگ بر هفت جزء وجود تو تاثیر میگذارد، جان تو را میگیرد.
هوش مصنوعی: در نهایت، عشق تو را زنده خواهد کرد، چرا که او همچون آب حیات، از آتش عشقش جاری است.
هوش مصنوعی: در آینهٔ نمادین، تصاویری از تو دیده شده است و اگر تو هم آن را مشاهده کنی، به همین شکل خواهد بود.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که آنچه که تو تجربه کردهای و در زندگیات نوشته شده، تنها یک جلوه ظاهری است. حقیقت عمیقتر و معنای واقعی وجود تو، همان جان و روح تو است که فراتر از این ظواهر میباشد.
هوش مصنوعی: با درک و فهمی که داری، درونیات لطیفی وجود دارد که نشاندهنده روح توست و تفسیر این مسئله به همین صورت است.
هوش مصنوعی: ای دل، از این داستان خاموشی اختیار کردهای. خودت بدان که چه نیازی بوده که زبان به بیان این ماجرا بپردازد.
هوش مصنوعی: خودت را بین دل و مردم واسطه نکن، چون عشق و دل تو خودشان میتوانند زبان همدیگر باشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اندر زمانه شاه جهان تا جهان بود
سلطان ابوالملوک ملک ارسلان بود
اندر زمانه شاه جهان تا جهان بود
سلطان ابوالملوک ملک ارسلان بود
اندر زمانه شاه جهان تا جهان بود
[...]
پاینده باد دولت تو تا جهان بود
چونانکه آنچه خواهی از بخت آن بود
امروز هر نثار که کمتر زجان بود
نه در خور جلالت این آستان بود
گویم کرامتست ، چو خورشید روشنست
گویم قیامتست ، دلیلش عیان بود
زیرا که بازگشت روان سوی کالبد
[...]
یاری کس از کرشمه و خوبی نشان بود
از وی وفا مجوی که نامهربان بود
زانجا که هست خنده گل بلبل خراب
بر حق بود که عاشق روی چنان بود
ای آفتاب، بار دگر چون توانت دید
[...]
کامم ز نوش داروی وصلت روا نبود
بر درد من ز وصل تو هرگز دوا نبود
بر درد هرکسی ز لب تو دوا برند
بر درد این غریب ستمکش چرا نبود
جان در وفا و مهر تو دادیم مردوار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.