همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه است
آشنا رویی که دیدم، معنی بیگانه است
رَه غلط افتاده مجنون بیابان گرد را
منزل آرام، صحرای دل دیوانه است
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
همدم سنجیده گفتاران، لب پیمانه است
آشنا رویی که دیدم، معنی بیگانه است
رَه غلط افتاده مجنون بیابان گرد را
منزل آرام، صحرای دل دیوانه است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حال و هوای یک عاشق میپردازد. در بیت اول، شاعر تأکید میکند که همدم او تنها در گفتار و در لب پیمانه (نماد خوشگذرانی) است و در حقیقت از آشنایی، احساس بیگانگی میکند. در بیت دوم، به وضعیت مجنون دیوانهای اشاره میشود که در بیابان گم شده و این نشاندهندهٔ عدم آرامش و گمگشتگی اوست. او در جستجوی آرامش است، اما در صحرای دلش، که مملو از دیوانگی است، نمیتواند به آن دست یابد.
هوش مصنوعی: دوستی که با درک و حکمت صحبت میکند، همانند پیمانهای است که برای سنجش محبت به کار میرود. در حالی که چهرهای که دیدم، برای من بیگانه و ناآشناست و معنای واقعیاش را درک نمیکنم.
هوش مصنوعی: مجنون در بیابان گم شده و به دنبال یک مکان آرام است، اما در واقع در دل او، سرزمینی پر از آشفتگی و دیوانگی وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دین ماروی و جمال و طلعت شاهانه است
کفر ما آن زلف تار و ابروی ترکانه است
از جمال خد و خالش عقل ما دیوانه است
و از شراب عشق او هر دو جهان میخانه است
روح ما خود آن بتست و قلب ما بتخانه است
[...]
مست شد صوفی و جنگش بر سر پیمانه است
خانقه بر هم زد اکنون نوبت میخانه است
ساقیا می ده که جنت مستی و دیوانگی است
دوزخی دارد کسی کو عاقل و فرزانه است
خودپرستان جهان آرایشی دارند و بس
[...]
سیل در اقلیم ما پیرایه بند خانه است
رخنه مانند قفس آرایش کاشانه است
کام دنیا را برای اهل دنیا واگذار
جغد را ارزانی آن گنجی که در ویرانه است
بر در و بالم دلم غم بر سر هم ریخته است
[...]
بحث با جاهل نه کارم مردم فرزانه است
هر که با اطفال می گردد طرف دیوانه است
از شجاعت نیست با نامرد گردیدن طرف
روی گردانیدن اینجا حمله مردانه است
از نگاه خیره چشمان پردگی گشته است حسن
[...]
چون نگرید شیشه از کمر عمری همصحبتان؟
چشم تا برهم زند، جان بر لب پیمانه است
جرات از اهل جنون خیزد، نه از ارباب عقل
می رمد صد عاقل از جایی که یک دیوانه است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.