دوشینه دلم داشت به یاد تو سرودی
کز دیدهٔ مرغان حرم خواب ربودی
هر چشم زدن، دیدهٔ دریا نسبم را
غمهای تو از گریه سبکبار نمودی
غافل ز تو یک دم دل مشتاق نگردد
اذ لیس سوی وجهک فی عین شهودی
وقت است که خورشید رخت جلوه گر آید
قد قام من لبین، ظلامات وجودی
بار غم کونین، حزین افکند از دوش
در پای خم باده، کند هر که سجودی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو زانچه بگفتند بسی بهتر بودی
برجان و روان پدرانت بفزودی
چندانکه توانستی رحمت بنمودی
چندانکه توانستی ملکت بزدودی
گر خنده نبودی که لب یار نمودی
اسرار معما ز دهانش که گشودی
مشتاق بود گوش به رودی و سرودی
مطرب به نوا ساز بکن چنگی و رودی
در پرده عشاق مزن شور مخالف
آهنگ مؤالف زن و وزر است سرودی
شاید که برد ضرب اصولت به حجازم
[...]
گر عشق نبودی و غم عشق نبودی
چندین سخن نغز که گفتی و شنودی
ور باد نبودی که سرِ زلف ربودی
رخسارهٔ معشوق به عاشق که نمودی
در هر دو جهان گر اثر عشق نبودی
این زمزمهٔ عشق که گفتی که شنودی؟
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.