خواست شاهد می پرستم، یللی
آنچه او می خواست هستم، یللی
دست رقصم آستینی بیش نیست
دست یار افشاند دستم، یللی
چون حباب از آه کارم شد درست
بحر گشتم، تا شکستم یلّلی
توبهٔ نشکسته نگذارم درست
عهد با پیمانه بستم یللی
سوز من سازد دماغ چرخ، ساز
عود این نه مجمرستم یللی
خضر می باید که تعمیرم کند
من همان دیوار پستم یللی
نغمهٔ مطرب چواز خویشم برد
آید آواز الستم، یللی
چشم ساقی می پیاپی می دهد
مست مست مست مستم یللی
این غزل از فیض مولانا، حزین
در گشاد بال بستم یلّلی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترک مستم می پرستم یللی
ساغر باده به دستم یللی
عهد با ساقی ببستم تننا
توبه را دیگر شکستم یللی
مدتی بوده اسیر بند عقل
[...]
کشتی تن را شکستم یللی
از حجاب بحر رستم یللی
از لباس خاک بیرون آمدم
نقشها بر آب بستم یللی
شبنم خود را به اقبال بلند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.