سحر آمد ندا ز میخانه
کای خرابات گرد دیوانه
کنج مسجد گرفته ای تا کی؟
چه زیان داشت طور رندانه؟
سبحه در کف نشسته ای تا چند
خیز و پیمان نما به پیمانه
زین ندا جستم آنچنان از جا
که ز آتش چنان جهد دانه
چون نهادم درون میکده پا
سرم آمد به چرخ، مستانه
نگه گرم آشنا رویان
کرد ما را ز خویش بیگانه
دل و دین را زدند مغبچگان
دو سه ساغر زدیم رندانه
همه بر گرد یکدگر گشتیم
شمع جان را شدیم پروانه
در و دیوار جمله مست و خراب
همه از جلوه های جانانه
از صراحی گرفته تا خم می
همه در های و هوی مستانه
بود چون نخل طور شب همه شب
در انا الله شمع کاشانه
حرم کعبه را ز یاد نبرد
طوف بیت الحرام بتخانه
باده ها جمله صاف مشربها
شیشه ها جملگی پریخانه
در سراپردهٔ وجود حزین
همه عشق است، باقی افسانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با دعوتی از میخانه و شور و حال آنجا، به نقد فضای مذهبی و رسمی میپردازد. او میپرسد چرا در مسجد ماندهاید و از لذت زندگی و عشق دوری میکنید. فضای عیش و نوش و مستی را به تصویر میکشد و نشان میدهد که چگونه عشق و شوق میتواند انسان را آزاد کند. شاعر به ارتباط عمیق میان عرفان و عشق اشاره دارد و تأکید میکند که در این دنیای پر شور، همه چیز به عشق و احساسات وابسته است و چیزهایی مانند دین و مراسم دیگر، در مقابل این عشق، افسانهای بیش نیستند.
هوش مصنوعی: صبح زود ندا و صدایی از میخانه بلند شد که ای افرادی که در این ویرانیها به سر میبرید، به خود بیایید و بیدار شوید.
هوش مصنوعی: چقدر دیگر در گوشه مسجد جا خوش کردهای؟ آیا در این کار چه ضرری وجود داشت اگر به شیوهای هوشمندانه عمل میکردی؟
هوش مصنوعی: این بیت به دنبال اشاره به سروری و تسلط فرد است، که با وجود مقام و جایگاهی که دارد، هنوز در حال فکر کردن و بررسی اوضاع است. فرد به نوعی از دیگران میخواهد که از او تبعیت کنند و برای خوب بودن و موفقیت دست به کار شوند.
هوش مصنوعی: به دنبال این ندا به قدری به حرکت درآمدم که همچون دانهای از آتش دور شدم.
هوش مصنوعی: زمانی که وارد میکده شدم، سرم به چرخش درآمد و حالتی شاداب و مستانه پیدا کردم.
هوش مصنوعی: نگاه گرم و دوستانهی آشنا باعث شد تا ما از خودمان فاصله بگیریم و احساس بیگانگی کنیم.
هوش مصنوعی: مردم دلی و اعتقادات ما را زیر سوال بردند و ما برای فراموشی، چند جرعه نوشیدیم و به حالت خیالی و سرخوشی رفتیم.
هوش مصنوعی: همه دور یکدیگر جمع شدیم و شمع زندگی را مثل پروانهها روشن کردیم.
هوش مصنوعی: تمام اجزای فضا، چه دیوارها و چه درها، تحت تأثیر زیبایی و جاذبهای هستند که از جان و روح ناشی میشود. همه چیز در اینجا به نوعی سرشار از شگفتی و جذابیت روحانی است.
هوش مصنوعی: تا لیوان شراب و کوزه خم همه در حال شادمانی و مستی هستند.
هوش مصنوعی: در دل شب، مانند درخت نخل، قد راست کردهام و همیشه در حال یادآوری وجود خداوند هستم، مانند شمعی که در خانه میدرخشد.
هوش مصنوعی: حرم کعبه را از یاد نبرد هنگامی که در حال طواف به دور خانهی کعبه است، به یاد بتخانه هم میافتد.
هوش مصنوعی: همهٔ نوشیدنیها و شیشهها به مثابهٔ مکانهایی پر از شادی و سرور هستند.
هوش مصنوعی: در تمام وجود انسان، تنها عشق واقعی است و آنچه باقی مانده، تنها داستانها و افسانهها هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون ببیند ز خره دانگانه
جمله دارد فدای او خانه
گرنهای هرزه گرد و دیوانه
تاکی این ترهات و افسانه
اشترانش ز مرز بیگانه
میکشیدند نو به نو دانه
صورتت در جهات شش گانه
آشکارا یکی نهان خانه
روشنی از خوراست نه از خانه
در تنت جان بود ز جانانه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.