عشق تو بانگ زد به زمین و زمان همه
جستیم از این خروش ز خوب گران همه
از قول کن به ساغر دل باده ریختی
ای عالم از شراب لبت کامران همه
آیینه دار مهر تو، هر جا که ذره ایست
ای پرتو رخ تو به عالم عیان همه
در پیش سرو ناز تو، نازک نهالها
بستند دامن از دل و جان بر میان همه
در آرزوی جلوهٔ سرو بلند تو
پر می زند تَذَرو دل قدسیان همه
کثرت حجاب دیدهٔ عارف نمی شود
دارند بوی یوسف ما کاروان همه
بشنو چه خوش سرود حزین ، اوحدی ما
ای روشن از رخ تو زمین و زمان همه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است و احساسی عمیق را نسبت به محبوب منتقل میکند. شاعر با اشاره به تأثیرات عشق، از شور و شوقی که در زمین و زمان ایجاد کرده صحبت میکند. او با تکیه بر زیبایی و جذابیت معشوق، از لذتهای روحانی و عشق ناب میگوید و بیان میکند که هر موجودی در جستجوی روشنایی و زیبایی اوست. همچنین، اشارهای به حجابهای درونی و چالشهای درک عشق نیز در این شعر دیده میشود. عشق در این شعر به عنوان عاملی نورانی و مثبت معرفی شده است که به همه جا پرتو میافکند.
هوش مصنوعی: عشق تو صدای بلندی به همه جا بلند کرد و همه ما در تلاشیم از این سر و صدای شگفتانگیز زیبایی تو دور شویم.
هوش مصنوعی: ای عالم، به یاد تو ساغر دل پر از شراب شد، زیرا که از نوشیدن لبهای تو خوشبختی به دست آوردم.
هوش مصنوعی: من هر جا که نوری باشد، تصویر تو را میبینم. پرتو چهرهات در تمام دنیا مشهود است.
هوش مصنوعی: در حضور تو، درختان نازک و جوان، به نشان احترام و عشق، دامن خود را با دل و جان به زمین گستراندند و میان همه دیگران خود را جلوهگر کردند.
هوش مصنوعی: در آرزوی زیبایی و قامت بلند تو، دلهای فرشتگان و پاکان همواره در عشق تو به تپش میافتند.
هوش مصنوعی: تعداد زیاد حجابها و موانع، نمیتواند دیدگاه عارف را محدود کند؛ زیرا او بوی دلانگیز یوسف را حس میکند و احساسات او را تحت تأثیر قرار میدهد، در حالی که همه در مسیر خود در حال حرکت هستند.
هوش مصنوعی: بشنو که اوحدی با چه آهنگ دلانگیزی میخواند. ای کسی که چهرهات زمین و زمان را روشن کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گردون ز دولت تو زند داستان همه
وز نعمت تو گردد گیتی جوان همه
شاهان برند بندگی تو به جان همه
دارند شاد و خرم جانها بدان همه
ای روشن از رخ تو زمین و زمان همه
تاریک بیتو چشم همین و همان همه
از خود ترا به چشم یقین دیده عاشقان
و افتاده از یقین خود اندر گمان همه
از مشتری به نقد، چو دلال، حسن تو
[...]
ای راز نه فلک ز جبینت عیان همه
در دامن تو حاصل دریا و کان همه
اسرار چار دفتر و مضمون نه کتاب
در نقطه تو ساخته ایزد نهان همه
قدوسیان به حکم خداوند امر و نهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.