معنی کناره گیرد اگر از میان روم
خالی شود جهان چو برون از جهان روم
درکاروان شوق کسی بی دلیل نیست
دنبال بوی گل سحر از گلستان روم
پیش ره مرا نتواندکسی گرفت
خون دلم که از مژه ی خون فشان روم
بسیار دیده گردش ایام، نخل ما
همراه گل نیامده ام تا خزان روم
مردم ز هجر و دولت وصل تو رو نداد
هستم ز بخت پیر و به حسرت جوان روم
از یاد غیر، آتش غیرت به ما زدی
قربان شیوه های تو نامهربان روم
آمد شد بهار بسی دیدهام حزین
من برگ گل نیم که به باد خزان روم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و غم از جدایی میپردازد. شاعر از دلتنگی و اشتیاق برای وصال معشوق سخن میگوید و به زیباییهای گلی و فصل بهار اشاره میکند. او حس میکند که در غیبت معشوق، جهان خالی و بیمعنا شده و درد دلش مانند خونی است که از چشمانش جاری میشود. همچنین، به مرور زمان و تأثیر آن بر زندگیاش اشاره دارد و از حسرت جوانی و تلخی جدایی و دوری از معشوق میگوید. در نهایت، شاعر احساس میکند که مانند گلی است که در فصل خزان به سر میبرد و نمیتواند از شادیهای بهار بهرهای ببرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی از من کنارهگیری کند و من تنها شوم، مانند این است که جهان از من خالی شده است، همانطور که من نیز از دنیای بیرون دوری میکنم.
هوش مصنوعی: هیچکس در این کاروان عشق بیدلیل نیست و من قدم به قدم به دنبال عطر گلهای صبحگاهی از باغ میروم.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند مانع پیشروی من شود، زیرا دلدردم به قدری شدید است که از چشمانم اشک خونین میریزد.
هوش مصنوعی: من در طول سالها، بارها شاهد تغییرات روزگار بودهام، اما همیشه نخل تنومند من با گلها همراه نبوده و اکنون نمیخواهم به خزان بروم.
هوش مصنوعی: من در حسرت وصال تو روزها را سپری میکنم و از بیوفایی روزگار رنج میبرم. در حالی که ای کاش جوانیام را میداشتم، اما بخت من در پیری است و از جدایی تو گلهمندم.
هوش مصنوعی: تو با رفتارهای نامهربانت، غیرت و حسادت مرا برانگیختی و حالا نمیتوانم غیر از تو را فراموش کنم، عزیزم.
هوش مصنوعی: بهار بارها به سراغم آمده و در این دوران، من همواره غمگین بودهام. من مانند برگی از گل هستم که در حال نزدیک شدن به وزشهای فصل خزان هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
روزی که من بداغ غمت از جهان روم
بد مهرم ار ز کوی تو سوی جنان روم
در چشم من چو خار نماید گل چمن
بی تو ز بوستان بسوی دوستان روم
در هر طرف گلی است هوا جوی بلبلی
[...]
می ده که بی غبار غمی از جهان روم
آلوده دل مباد کزین خاکدان روم
خلق جهان بگریه من خنده گر زنند
طوفان شود ز گریه گهی کز جهان روم
تا زنده ام چو شمع ندانند قدر من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.