عشق تو ملک خسروی، داغ تو چتر شاهیم
در صف سروران رسد، دعوی کج کلاهیم
کوثر تیغت ار کند، رحم به حال مجرمان
دوزخ جاودان شود، خجلت بیگناهیم
گرنه خوش است خاطرت، با غم سینه کوب من
گوش نمی دهی چرا هیچ به داد خواهیم؟
از نگهی که نرگست کرد به کار عاشقان
صافی لای باده شد، خرقهٔ خانقاهیم
عشق تو حرز جان بود، این همه امتحان چرا؟
گاه در آتش افکنی گاه به کام ماهیم
آه چه چاره کز دلم گرد الم نمی برد
شورش اشک نیم شب، ناله صبحگاهیم؟
گرچه شکارلاغرم لیک به یمن دل حزین
کشته تیغ ناز آن عربده جو سپاهیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و احساسات عمیق عاشقانه است. شاعر از درد و رنج ناشی از عشق صحبت میکند و به زندگی پر از امتحان و آزمایشهای عاشقانه اشاره میکند. او به تضادهای شیرین و تلخ عشق میپردازد، مثل سوختن در آتش عشق و همچنین لذتهایی که از آن میبرد. همچنین، او اضطراب و ناامیدیاش را از عدم توجه معشوق بیان میکند و در نهایت بیان میکند که با وجود همه این مشکلات، عشق همچنان منبع زندگی و شادیاش است.
هوش مصنوعی: عشق تو مانند یک سلطنت است و درد ناشی از آن برای ما چون سایهایست که ما را در جمع بزرگترین خوشگذرانان، همراهی میکند. در این میان، ما نیز به شکلی خاص به خود میبالیم و خود را نشان میدهیم.
هوش مصنوعی: اگر تیغ تو به کار افتد، رحم بر حال گناهکاران جاودانه جهنم خواهد شد و ما بیگناه خجالت زده خواهیم شد.
هوش مصنوعی: اگر خاطرت خوش باشد، چرا به صدای دلتنگی من گوش نمیدهی و به فریاد درخواست کمک من توجه نمیکنی؟
هوش مصنوعی: نگاه نرگسوار تو عشق را زلال و صاف کرد، انگار که لباس خانقاهیام به شراب خالص تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: عشق تو مانند سپری برای جانم بود، پس این همه آزمایش و دشواری از کجا آمده است؟ گاه مرا در آتش میاندازی و گاه مانند ماهی به کام میکشی.
هوش مصنوعی: آه، چه کنم که دلم آرامش ندارد و متلاطم است، اشکهای نیمه شب و نالههای صبحگاهیام آرامم نمیکند.
هوش مصنوعی: هرچند که من شکار لاغری هستم، اما به خاطر دل غمگینم، با چشمی پر از اشک به زیبایی و ناز آن جوان دلاور و قهرمان نگاه میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ملکت عشق ملک شد از کرم الهیم
پشت من و پلاس غم اینست قبای شاهیم
قاضی شهرم ار کشد، بهر وطن روا بود
خاصه که آب دیدگان داد به خون گواهیم
شد سیهم ز عشق رو، گریه در او از آن کنم
[...]
عشق به کشور وفا داد نوید شاهیم
نوبت شاهیم بود ناله صبحگاهیم
گر به فراغت از توام طعن گنه زند کسی
چهره به خون نگار بس حجت بی گناهیم
جز تو نخواهم از جهان آرزوی دگر ولی
[...]
حشمت جم رسد صبوح از کرم الاهیم
جام جهان نماست مهر از می صبحگاهیم
ایکه به می فتاده و غرقه نیم عجب مدان
جسم چو کاه برگ من بین و عذار کاهیم
شیخ ز عشق و باده ام طعنه زنان و طرفه آنک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.