گنجور

 
حزین لاهیجی

عشق تو ملک خسروی، داغ تو چتر شاهیم

در صف سروران رسد، دعوی کج کلاهیم

کوثر تیغت ار کند، رحم به حال مجرمان

دوزخ جاودان شود، خجلت بیگناهیم

گرنه خوش است خاطرت، با غم سینه کوب من

گوش نمی دهی چرا هیچ به داد خواهیم؟

از نگهی که نرگست کرد به کار عاشقان

صافی لای باده شد، خرقهٔ خانقاهیم

عشق تو حرز جان بود، این همه امتحان چرا؟

گاه در آتش افکنی گاه به کام ماهیم

آه چه چاره کز دلم گرد الم نمی برد

شورش اشک نیم شب، ناله صبحگاهیم؟

گرچه شکارلاغرم لیک به یمن دل حزین

کشته تیغ ناز آن عربده جو سپاهیم

 
 
 
امیرخسرو دهلوی

ملکت عشق ملک شد از کرم الهیم

پشت من و پلاس غم اینست قبای شاهیم

قاضی شهرم ار کشد، بهر وطن روا بود

خاصه که آب دیدگان داد به خون گواهیم

شد سیهم ز عشق رو، گریه در او از آن کنم

[...]

جامی

عشق به کشور وفا داد نوید شاهیم

نوبت شاهیم بود ناله صبحگاهیم

گر به فراغت از توام طعن گنه زند کسی

چهره به خون نگار بس حجت بی گناهیم

جز تو نخواهم از جهان آرزوی دگر ولی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
امیرعلیشیر نوایی

حشمت جم رسد صبوح از کرم الاهیم

جام جهان نماست مهر از می صبحگاهیم

ایکه به می فتاده و غرقه نیم عجب مدان

جسم چو کاه برگ من بین و عذار کاهیم

شیخ ز عشق و باده ام طعنه زنان و طرفه آنک

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه