گر تیر جفایی رسد از دوست، نشان باش
با خصم دم تیغ شو و پشت کمان باش
آگاهی از اوضاع جهان جمله ملال است
یک ساغر می درکش و از بی خبران باش
مفتون نتوان بود به نیرنگ بهاران
ای شاخ گل آماده پرواز خزان باش
گر یار تویی، باک ز اغیار ندارم
چون دوست تویی،گو همه کس دشمن جان باش
گر یار حزین وعدهٔ دیدار نماید
تا روز جزا با دل و چشم نگران باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقش دوستی و عشق در زندگی اشاره دارد. شاعر به این نکته تأکید میکند که اگر از سوی دوست ناراحتیای پیش آید، نباید خشمگین شد و بهتر است مانند تیر و کمان آرامش را حفظ کرد. آگاهی از مشکلات و ناملایمات دنیا باعث ناراحتی میشود، بنابراین بهتر است انسان از آنها فاصله بگیرد و به شادابی و خوشیهای کوچک زندگی بپردازد. شاعر همچنین به این نکته اشاره میکند که در برابر نیرنگها و مشکلات زندگی باید مقاوم بود و به دوستان واقعی خود وفادار ماند. اگر کسی دوست واقعی باشد، نباید نگران دشمنان بود و باید با امید به آینده و دیدار دوباره زندگی کرد.
هوش مصنوعی: اگر از جانب دوست بیمهری و ظلمی به تو رسید، نشان بده که با دشمن خود مواجه هستی و برای دفاع، با قدرت و استقامت عمل کن.
هوش مصنوعی: آگاه شدن از وضعیت و مشکلات دنیا میتواند خستهکننده و ملالآور باشد. بنابراین بهتر است به جای اینکه به نگرانیهای آن بیندیشی، از شادی و لذتهای زندگی بهرهمند شوی و از کسانی که از این مسائل بیخبرند، دوری کنی.
هوش مصنوعی: در دنیایی که فریب و دلسردی در حال ظهور است، هرگز نمیتوان کاملاً فریب جذابیتهای ظاهری را خورد. ای شاخ گل، باید خودت را برای زمانهای سخت و دشوار آماده کنی، زیرا خزان به زودی فرا میرسد.
هوش مصنوعی: اگر تو یار من هستی، نیازی به نگرانی از دیگران ندارم، چون اگر تو دوست من هستی، حتی اگر همه دیگران دشمن من باشند برایم مهم نیست.
هوش مصنوعی: اگر محبوب غمگین وعده دیدار دهد، تا آن روز باید با دل و چشمی نگران منتظر بمانیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
باز آی و دلِ تنگِ مرا مونس جان باش
وین سوخته را مَحرَمِ اسرارِ نهان باش
زان باده که در میکدهٔ عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش
در خرقه چو آتش زدی ای عارفِ سالِک
[...]
ای دل! به جهان معتکف کوی فلان باش
در بندگی حضرت او بسته میان باش
تا نور رخ آن مه بی مهر ببینی
ای چشم ستم دیده! همیشه نگران باش
گر سنگ زند یار و گرت تنگ کند دل
[...]
امشب که چراغ نظری چرب زبان باش
دل نرم کن ای شمع و مرا مرهم جان باش
حسنت بصفا بهتر از آن گشت که بودست
زنهار که در حسن وفا هم به از آن باش
خواهی که سرافراز شوی در همه عالم
[...]
چون سایه دلا همره آن سرو روان باش
جایی که بجایی برسی در پی آن باش
جان می رود ای اشک ز دنباله روان باش
وی ناله تو هم چند قدم پیرو جان باش
ای شوق درافشای غمم این چه شتاب است
کو راز من غمزده یک چند نهان باش
می آید و می بارد ازو ناز و تعافل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.