گنجور

 
حزین لاهیجی

ای ساقی صبوح نجات از خمار بخش

جامی به طاق ابروی صبح بهار بخش

تا کی به قید عالم صورت به سر بریم؟

آیینه را خلاصی ازین زنگبار بخش

آرام سوز، حوصله ای کن نصیب ما

یا بحر بیقراری ما را قرار بخش

تا هست می به شیشه، غم از عمر رفته نیست

این آب رفته باز، به این جویبار بخش

تا هست می به شیشه ، غم از عمر رفته نیست

میخانه را بیا به من میگسار بخش

مپسند خالی از می گلرنگ ساغرم

ته جرعه ای چو لاله به این داغدار بخش

باشد می دو آتشه را نشئه بیشتر

ته جرعه ای ز خود به حزین فگار بخش

 
 
 
حافظ

صوفی گُلی بچین و مُرَقَّع به خار بخش

وین زهدِ خشک را به مِی خوشگوار بخش

طامات و شَطح در رَهِ آهنگِ چنگ نِه

تسبیح و طَیلَسان به مِی و مِیگُسار بخش

زُهدِ گران که شاهد و ساقی نمی‌خرند

[...]

جامی

ای دل متاع جان به لب لعل یار بخش

نقد خرد به جام می خوشگوار بخش

آورد باد بوی بهار از چمن چو گل

اوراق علم و فضل به باد بهار بخش

وصف جمال عشق یکی و یگانگیست

[...]

صائب تبریزی

صبح است ساقیا قدح خوشگوار بخش

جامی چوآفتاب به این خاکسار بخش

چون تاک اگر چه پای ادب کج نهاده ایم

مارا به ریزش مژه اشکبار بخش

دور نشاط نقطه به پرگار بسته است

[...]

سعیدا

ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش

از صد یکی چو در نظر آید هزار بخش

خواهی که از شکنجهٔ کونین وارهی

با هر که اختیار کند اختیار بخش

برخیز و دلق و سبحه بده باده نوش کن

[...]

آشفتهٔ شیرازی

ای باغبان که گفت که گل را به خار بخش

بر کم عیار دشت تو زر عیار بخش

ساقی وباغ باده کشان از ازل تو راست

زهاد خشک را تو می خوشگوار بخش

حور و بهشت و کوثر از بهر شیخ نه

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه