گنجور

 
حزین لاهیجی

ای دل همه لافی سخن حوصله بگذار

دیدی جگر عشق نداری گله بگذار

سرگشتگی ات راهبر کعبهٔ وصل است

گر مرد رهی نقش پی غافله بگذار

خواهی که ز دستت نرود دامن یوسف

دامان وصال هوس اایا ده دله بگذار

دل خنجر مژگان تو سیراب نسازد

یک قطرهٔ خون است درین آبله، بگذر

از حوصله بیش است حزین ، آرزوی تو

با لعل لب یار، حدیث گله بگذار

 
 
 
ناصرخسرو

ای چنبر گردنده بدین گوی مدور

چون سرو سهی قد مرا کرد چو چنبر

وز موی و رخم تیرگی و نور برون تاخت

تا زنده شب تیره پس روز منور

هر وعده و هر قول که کرد این فلک و گفت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصرخسرو
مسعود سعد سلمان

ای آذر تو بافته از غالیه چادر

اندر دل عشاق ز دست آذرت آذر

زلفین تو ریحان دل عشاق تو جنت

دیدار تو خور دیده عشاق تو خاور

نه سرو سهی چون تو و نه لاله خودرو

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۲۳ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه