حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۶

ای دل همه لافی سخن حوصله بگذار

دیدی جگر عشق نداری گله بگذار

سرگشتگی ات راهبر کعبهٔ وصل است

گر مرد رهی نقش پی غافله بگذار

خواهی که ز دستت نرود دامن یوسف

دامان وصال هوس اایا ده دله بگذار

دل خنجر مژگان تو سیراب نسازد

یک قطرهٔ خون است درین آبله، بگذر

از حوصله بیش است حزین ، آرزوی تو

با لعل لب یار، حدیث گله بگذار