نه هرکه طبل و علم ساخت سروری داند
نه هر که تاخت به لشکر سکندری داند
علوّ فطرت و طبع سخن خدا داد است
نه هرگیاه که روید صنوبری داند
نه هرکه یک دو سه مصرع به یکدگر بندد
رموز معنی و درد سخنوری داند
ز هر دهان و لبی نکته دلنشین نشود
نه هر که خطبه بخواند پیمبری داند
کمیت حوصله ام، فیض تنگ ظرفان را
نه هر چه قطرگی آموخت کوثری داند
ز خود گذشته کند درک واردات سلوک
گدای میکدهٔ ما قلندری داند
عیار دولت ما شد ز عشق سکه به زر
شکسته رنگی ما کیمیاگری داند
خیال سایه نشینان سرو یار جداست
وگر نه هر شجری سایه گستری داند
شکسته حالی دل ها ز دوست مخفی نیست
شه معامله رس، خوی لشکری داند
تمیز ظالم و مظلوم کار قاضی نیست
کسی که خستهٔ عشق است داوری داند
غبار لشکر غم صرفه ای نخواهد برد
که اشک سیل عنانم دلاوری داند
ستاره سوختگان را ز شام تیره چه غم؟
که داغ عشق، فروزنده اختری داند
مرا به سبزهٔ خط نرسته پیوندیست
وگر نه هر سر موی تو دلبری داند
به دیده ای که کشد عشق توتیای رضا
غبار حادثه را جلوهٔ پری داند
قبول خاص نگردد به حرف و صوت کسی
نه هرکه صحبت ما یافت بوذری داند
توکار هستی خود را به داغ عشق گذار
که خور به از همه کس ذره پروری داند
سپند انجمن عیش سوز و ساز خودم
دل من اخگری و سینه، مجمری داند
حزین تویی که سیاووش جان گدازانی
نه هرکه رفت در آتش سمندری داند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این است که در زندگی، دانش و مقام تنها به ظاهر و رفتار فرد بستگی ندارد. شاعر به این نکته اشاره میکند که بسیاری از افراد ممکن است ظاهری محترم داشته باشند یا در کارهای بزرگ شرکت کنند، اما لزوماً عمیقتر از آنچه به نظر میرسند، نیستند. تنها افراد خاصی هستند که درک عمیقی از مسائل معنوی، عشق و حقیقت دارند.
شاعر به ویژگیهای خاصی که افراد حقیقی دارند اشاره میکند، مانند درک عمیق از سخن، عواطف واقعی، عشق، و توانایی تمییز دادن بین حق و باطل. در نهایت، این شعر به ما یادآوری میکند که ارزش واقعی انسانها بر اساس درک و کیفیت عشق و عواطفی است که در دل دارند و نه صرفاً بر اساس ظاهر و اعمال اولیهشان.
هوش مصنوعی: هر کسی که طبل و پرچم برافراشت، نمیتواند بدان معنی باشد که فرمانروایی را میشناسد. همچنین، هر کس که در میدان جنگ شجاعانه میجنگد، به این معنی نیست که هنر حکمرانی را نیز میداند.
هوش مصنوعی: عظمت و بالندگی ذات و سرشت انسان نتیجهی لطف و بخشش خداوند است، و هر چیزی که رشد میکند، نمیتواند مانند درخت سرو، با این ویژگیها و زیبایی بیافریند.
هوش مصنوعی: هر کسی که چند بیت را به هم وصل کند، نمیتواند معنا و عواطف واقعی شعر را درک کند و هنر سخنوری را بداند.
هوش مصنوعی: از هر کسی نمیتوان انتظار داشت که سخن زیبا و دلنشینی بگوید، و هر کس که صحبت کند، لزوماً نمیتواند به مقام پیامبری دست یابد.
هوش مصنوعی: حوصله و ظرفیت من محدود است و نمیتوانم مانند افرادی که توانایی بیشتری دارند، از همه چیز بهرهمند شوم. فقط کسی که درک عمیقی از موضوعات دارد، میتواند از نعمتهای الهی استفاده کند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که در مسیر سلوک و عرفان قدم میگذارد، باید از خود و خودخواهیهایش عبور کند. چنین فردی میتواند به درک عمیقتری از زندگی و عشق دست یابد، مانند آن گدایی که در میخانه زندگی میکند و از حال و هوای قلندری و حال خوب برخوردار است.
هوش مصنوعی: محاسن و زیباییهای حکومت ما به خاطر عشق، مانند سکهای فلز شده، با رنگی متفاوت و خاص نمایان شده است. آیا کسی هنر کیمیاگری و تبدیل چیزهای عادی به چیزهای باارزش را میداند؟
هوش مصنوعی: تصور سایه افراد معشوق جدا و متفاوت است و اگر غیر از این باشد، هر درختی توانایی ایجاد سایهای دارد.
هوش مصنوعی: درد و غم دلها از محبوب پنهان نیست و شه (پادشاه) به خوبی میداند که در این معامله چه بر سر دلها میآید.
هوش مصنوعی: تشخیص حق و ناحق از عهدهی قاضی خارج است؛ زیرا تنها کسی که در عشق دچار خستگی شده میتواند درست قضاوت کند.
هوش مصنوعی: غبار و گرد و غبار ناشی از لشکر غم نمیتواند مانع من شود، چرا که اشکهای من مانند سیل، آزاد و بیپرده جاری میشوند و نشاندهندهٔ قدرت دلاوری من هستند.
هوش مصنوعی: ستارههای سوخته که در شب تاریک هستند، چه نگرانیای دارند؟ زیرا عشق، مانند نوری درخشان، همیشه آنها را زنده نگه میدارد.
هوش مصنوعی: در زندگی من یک پیوندی وجود دارد که به عشق و محبت مرتبط است، و اگر این پیوند نبود، هر تار موی تو میتوانست جذابیت و دلبری خاصی داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر نگاهی از عشق تو داشته باشی، میتواند غبار اتفاقات را به زیبایی یک پری تبدیل کند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هر کسی نمیتواند به سادگی با صحبتهای ما و گفتگو با ما به مقام ویژهای دست یابد. برخی افراد، تنها از روی ظاهر و کلام نمیتوانند درک عمیقتری از مسائل پیدا کنند. تنها کسانی که به واقع درکی عمیق دارند، میتوانند به این شناخت و ارتباط خاص برسند.
هوش مصنوعی: کار و تلاش خود را با عشق و احساس عمیق آغاز کن، زیرا هیچ کس به اندازه خورشید نمیتواند محبت و عشق را به دیگران منتقل کند.
هوش مصنوعی: در دل من آتش شوری وجود دارد، در حالی که دیگران به جشن و سرور مشغولند و من در این جمع به خاطر دردهایم، حالتی شبیه به گنجینهای درون سینهام دارم.
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که با جان سیاووش آشنا هستی و میدانی که تنها کسانی که در آتش میروند، به حقیقت درد و رنج را میشناسند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سِکندری داند
نه هر که طَرْفِ کُلَه کج نهاد و تُند نشست
کلاهداری و آیینِ سروری داند
تو بندگی چو گدایان به شرطِ مزد مکن
[...]
چنین که چهره خوب تو دلبری داند
نه حسن حور و نه رخساره پری داند
به خاک پای تو کآب حیات ممکن نیست
که همچو لعل لبت روحپروری داند
ستمگری نه پریچهره مرا کارست
[...]
چنانکه چشم تو در غمزه دلبری داند
سواد زلف سیاهت ستمگری داند
ز لطف نرگس مستت نشان تواند داد
دلی که سحر مبین در مبصری داند
بصد روان لبت،ای ماهروی،دشنامی
[...]
پریوشی که به رخ رسم دلبری داند
سگ خودم شمرد و آدمیگری داند
نهان ز چشم کسان گفتمش به سوی من آی
به خنده گفت که این شیوه را پری داند
چو دم ز بندگی او زنم ز آتش غم
[...]
عجب! که رسم وفا هرگز آن پری داند
پری کجا روش آدمی گری داند؟
دلم بعشوه ربود اول و ندانستم
که آخر اینهمه شوخی و دلبری داند
بعاشقان ستم دوست عین مصلحتست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.