نسیم حالت آور، پای کوبان، تردماغ آمد
به دل ها ذوق دست افشانی گل های باغ آمد
کدوی خشک زاهد را، دماغ از بوی می تر شد
بحمدالله که آب رفته، ما را در ایاغ آمد
رگ برق قدح، ره می زند خلوت گزینان را
بشارت، زاهد گم کرده ایمان را چراغ آمد
بیا صوفی ببین وجد گل و رقص درختان را
برآ از خرقهٔ سالوس زاهد، فصل باغ آمد
حزین ، از قطره ریزی تا نمانده ست ابر آذاری
مگر دردانهٔ دل را توانی در سراغ آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چمن سرسبز شد ساقی، گل و نرگس به باغ آمد
بده جامی، که دیگر باغ را چشم و چراغ آمد
چو بلبل با فغان، چون لاله در خون دلم، آری
از این گلشن نصیب عشقبازان درد و داغ آمد
تو کاندر پای دل خاری نداری، گشت بستان رو
[...]
بشارت باد رندان را که ایام فراغ آمد
صبوحی کرده هر کس با دف و نی سوی باغ آمد
ز هر سو مطربی مانند بلبل در ترنم شد
ز هر سو ساقیی چون لاله با زرین ایاغ آمد
کمال عشق و جذب آرزوی آشنا بنگر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.