شمارهٔ ۴۷۸
بر سر تربتم آن نوگل خندان آرید
سست پیمان مرا بر سر پیمان آرید
چاک این سینه به دامان قیامت رفته ست
تاری از زلفش و آن سوزش مژگان آرید
دل بود منتظر و شوق نمی آید باز
هدهد شهر سبا را به سلیمان آرید
زهد و تقوا به در آرید سر، از خرقهٔ من
کفر زلفی به کفم آمده، ایمان آرید
موقع شادی اصحاب و غم اغیار است
محرمان را به سراپردهٔ سلطان آرید
باده نوشان مغان، دیدهٔ انجم شور است
نور چشم قدح از کوری ایشان آرید
بادهٔ سرختر از خون سیاووش کجاست؟
که رخ زرد مرا رنگ به عنوان آرید
چه شود خاطر آشفتهٔ ما جمع شود؟
خبری از سر آن زلف پریشان آرید
خامه شکّرشکن از عارف روم است حزین
طوطیان را به صلا در شکرستان آرید
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...