گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

از حرف سست توبه، لب را گزید باید

گر لب نمی کشد می، حسرت کشید باید

در عشق ناخوش و خوش شوریدگان بدانند

مطرب دم رسایی در نی دمید باید

شاید دهد دلش را با دوست آشنایی

در خانقاه صوفی، یک خم نبید باید

آشفته روزگارم، جایی قرار من نیست

بزمی که با حریفان، گفت و شنید باید

با آفتاب می زد، از یک پیاله شبنم

گر ذوق وصل داری، از خود برید باید

زلف سیه برافشان، شب را به مشک تر گیر

طرف نقاب بگشا،گر صبح عید باید

عشرت به کام خواهی، آیینه را به برگیر

عیش مدام خواهی، لب را مکید باید

این آن غزل که گفته پیش از حزین سنایی

این طرز گفتگو را از وی شنید باید

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode