گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

دل بیگانه مشرب با نگاه آشنا دارد

همان گرمی که با هم در میان، برق و گیا دارد

ندارم فرصت آن کز سبو می در قدح ریزم

بهار از رنگ گل پنداری آتش زیر پا دارد

عجب نبود که جوهر حلقهٔ بیرون در گردد

چنین کآیینه را عکس تو لبریز صفا دارد

حباب از خویشتن چون بگذرد دریا کند خود را

شکستن کشتیم را غرقهٔ آب بقا دارد

ز اقبال جنون، فیض سعادت می توان بردن

به سر ژولیده مویم، سایهٔ بال هما دارد

نبینی ظلمت ار دامان سعی از دست نگذاری

شرر را گرم رفتاری چراغی پیش پا دارد

شوی گر یکنفس غافل، بیابان مرگ خواهی شد

محال است این که یکدم کاروان عمر وا دارد

به چنگ عشق آتش دست، باکم نیست از سختی

سپندم، عقده های مشکلم مشکل گشا دارد

حزین از حلقهٔ آزادگان چون سر برون آرم؟

زمین کلبه ام از نقش پهلو بوریا دارد

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
خواجوی کرمانی

چه بادست اینکه می آید که بوی یار ما دارد

صبا در جیب گوئی نافه ی مشک ختا دارد

بطرف بوستان هر کس بیاد چشم میگونش

مدام ار می نمی نوشد قدح بر کف چرا دارد

چو یار آشنا از ما چنان بیگانه می گردد

[...]

ناصر بخارایی

تمتع از وصال زلف مشکینت صبا دارد

که در کویت هوائی گشت و زلفت را هوا دارد

تماشا را خوشست ای گل ز چشمم گوشهٔ آبی

اگر سرو سرافراز تو میلی سوی ما دارد

سر زلف تو رفت از سرکشی بر باد و از فتنه

[...]

کلیم

کند گر آرزوی دیدنت آیینه جا دارد

که از خورشید رویت در برابر رونما دارد

ندارد بزم میخواران به غیر از ما تنگ‌ظرفی

صراحی بر رخ هرکس که می‌خندد به ما دارد

نویسم نامه و از بس که خون می‌گریم از هجرت

[...]

صائب تبریزی

ندیدم یک نفس راحت ز حس ظاهر و باطن

چه آسایش در آن کشور که ده فرمانروا دارد؟

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
واعظ قزوینی

نیند از احتیاط خصم، دنیا دیدگان غافل

چنار از سالخوردیها، زره زیر قبا دارد!

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه