از مزرع آمال چه امّید برآید
نخلی که در آن ریشه کند، بید برآید
نه جلوهٔ برقی، نه هواداری ابری
بی برگ گیاهم به چه امّید برآید
بی فیض تر از میکدهٔ ماه صیامم
تا از افق جام، مه عید برآید
گر جام کند جلوه گری در کف ساقی
بانگ طرب از دخمهٔ جمشید برآید
دارد سخنی درگره گوشهٔ ابرو
مقصود از این بیت به تعقید برآید
ساغر چو زند، شیشهٔ گردون شکند می
ساقی چو شود، جام به جمشید برآید
ما راست حزین ، سرو ریاض دل حیران
آزاده جوانی که به تجرید برآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوشباس که روزی گل امید برآید
روشن شود این ظلمت و خورشید برآید
بی نور نماند شب تاریک کس آخر
گر مه نبود صبر که ناهید برآید
دولت ز در میکده جو زانکه بجامی
[...]
هر دل که ز بیداد تو نومید برآید
چون ذره نظرکرده خورشید برآید
شوریدگیم سایه سودا به سر انداخت
حاصل دهد از خاکم اگر بید برآید
هنگامه طراز دل ما عشق و جنون است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.