|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر
|
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ
|
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر
|
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور
|
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه
|
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب)
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دردهایی که از دوری محبوبش احساس میکند صحبت میکند. او به توصیف حالاتی میپردازد که عشقش مثل آتش قلبش را میسوزاند و در همین حال، از تنهایی و نارسایی ساقی (نماد عشق یا معشوق) میگوید. بلبل و پروانه در عالم غیبت هستند و عشق او سبب رنج و سوختن وجودش شده است. او به زهرخندی که در جام غنچه نشکفته وجود دارد اشاره میکند و با یادآوری معشوق، اشکهاش به مانند شمعی در حال سوختن است. در پایان، شاعر از غم و اندوهی سخن میگوید که حتی در قبر و خاک انتظارش نیز ادامه دارد.
هوش مصنوعی: با نگاهی به گوشهٔ چشم آن باده نوش، دل ناتوان و رنجورم به خاطر کملطفی ساقی، به آتش عشق سوخت.
هوش مصنوعی: هنوز بلبل و پروانه وجود نداشتند که عشق به چهره تو آغاز شد و من در آتش محبت تو سوختم.
هوش مصنوعی: برایم از گلهای نچیده و نشکفته شرابی بریز که ساقی با لبهای زیبات، در حالتی از خمار و عشق، مرا سوزانده است.
هوش مصنوعی: در شب جدایی از تو، چشمانم مانند شمع میسوخت و اشکهایم با یاد تو بر روی گونهام فرو میریخت.
هوش مصنوعی: دوست من بر سر مزار من نرفته است و سایهاش را بر من نیفکنده، مثل دانهای سوخته که در خاک مانده و در انتظار جوانه زدن، خودم هم در این انتظار سوختهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فراق همنفسان جان بیقرارم سوخت
گیاه خشکم و هجران نوبهارم سوخت
چو من مباد کس آواره هزار وطن
فلک ز داغ فراقت هزار بارم سوخت
زمانه از شب تارم چراغ باز گرفت
[...]
هوس نماند زبس عشق آن نگارم سوخت
خوشمکه شعلهٔ اینشمع خارخارم سوخت
به بزمیار جنون کردم ای ادب معذور
سپند سوخت به وجدی که اختیارم سوخت
چو موم دوریام از جلوهگاه شهد وصال
[...]
منم که داغ عزیزان هر دیارم سوخت
فلک زآتش دوری هزار بارم سوخت
ز دوریت منم آن رهطلب به کوی فنا
که داغ حسرت شمع سر مزارم سوخت
چو من در آتش آوارگی نسوزد کس
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.