در پی دلشدگان غمزه ی طنازی هست
با خرابی زدگان، خانه براندازی هست
گرچه ما سبزهٔ خوابیدهٔ این گلزاریم
سر ما در قدم سرو سرافرازی هست
هرگز از خویش نکردیم سخن ساز، چو نی
لب خاموشی ما، گوش بر آوازی هست
چیده از دام و قفس، طرفه بساطی هر سو
عشق پنداشته ما را پر پروازی هست
گر بنازم به غمش، لنگر تمکین چه کنم؟
در گریبان خسی برق سبک تازی هست
در و دیوار جهان گوش بر آواز دل اند
مگشا پرده ی این راز، که غمّازی هست
از طلسم تن خاکی، رخ امّید متاب
که در این مشت غبار آینه پردازی هست
می تراود ز لبم زمزمه بی خواست، حزین
می توان یافت، درین پرده، سخن سازی هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و دردهای عاشقانه اشاره دارد. شاعر درباره دلشدگان و غمزدهها سخن میگوید و به زیبایی و قدرت عشق اشاره میکند. او تاکید میکند که با وجود مشکلات و ویرانیها، هنوز هم در دلها امید و آرزوی سرافرازی وجود دارد. شاعر همچنین به سکوت و درونی بودن احساسات اشاره کرده و بیان میکند که حتی در خاموشی نیز عشقی عمیق وجود دارد. او به خیالپردازی و رازهای نهفته در دل اشاره میکند و به این معنا میرسد که عشق میتواند قدرت آفرینش و زیبا کردن زندگی باشد.
هوش مصنوعی: دلباختگان دلبری و زیبایی را میخواهند، در حالی که افرادی که دچار مشکلات و بدبختی هستند، به فکر خراب کردن خانه و زندگی دیگران هستند.
هوش مصنوعی: ما مانند سبزیهای خوابیده در این باغ هستیم، اما سرمان به خاطر وجود سرو بلند و افتخارآفرین، در تقدس و شرافت است.
هوش مصنوعی: ما هیچگاه درباره خود صحبت نکردهایم، مانند نیای که خاموش است و فقط به صداهایی که میشنود، گوش میدهد.
هوش مصنوعی: عشق ما همچون پرندهای آزاد است که از دام و قفس رها شده و در هر سو پرواز میکند.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به غم او افتخار کنم، چه کار میتوانم بکنم وقتی که در لباس من، یک ذره نازکی از تمایلات وجود دارد.
هوش مصنوعی: در هر گوشه و کنار این دنیا، همه چیز به صدای دل توجه دارد. پرده از این راز برندار، چون کسی هست که در این کار، غمزده و ظالم است.
هوش مصنوعی: از جادوی بدنی که موقتی و خاکی است، امید را دور نکن. زیرا در این توده خاکی، جلوهای از زیبایی و روشنایی نهفته است.
هوش مصنوعی: از لبانم نغمهای به شکل ناخودآگاه جاری میشود، و میتوان در میان این پرده، صحبتها و احساسات غمانگیزی را پیدا کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غیر من در پس این پرده سخن سازی هست
راز در دل نتوان داشت که غمازی هست
زخم کاریست صراحی و قدم برچینید
نیم بسمل شده ای را سر پروازی هست
بلبلان! گل ز گلستان به شبستان آرید
[...]
خبری خواهم از آن کوی که اعزازی هست
ز برون عرض نیازی ، ز درون نازی هست
گاه گاهی به دعا یک دو بساطی در باز
عشق این شیوه ضرور است، دغابازی هست
های هایی ز من بلبل عشرت بشنو
[...]
خلوت آینه را طوطی غمازی هست
هر کجا روی نهادیم سخنسازی هست
نیست مجنون وفادار مرا پای گریز
ورنه چون زور جنون سلسله پردازی هست
چشم نظارگیان تاب ندارد، ورنه
[...]
گرچه شاهین خرد بر سر پروازی هست
اندرین بادیه پنهان قدر اندازی هست
آنچه ازکار فروبسته گره بگشاید
هست و در حوصلهٔ زمزمه پروازی هست
تاب گفتار اگر هست شناسائی نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.