ای جنت نقد از رخ زیبای تو ما را
شد دیده بهشتی ز تماشای تو ما را
مست آمدی و تیغ به کف سر طلبیدی
آسایش جان گشت تقاضای تو ما را
هر داغ که از هجر تو اندوخته بودیم
خورشید شد، از طلعت غرای تو ما را
درعشق تو صیقل گری آه سحرخیز
کرد آینهٔ حسن دلارای تو ما را
بی سرو، تذروی نشود زمزمه پرداز
شد ناله رسا از قد رعنای تو ما را
پیداست سرافرازی سرو تو ز آهم
این شعله بلند است ز بالای تو ما را
دانیم ازین شورش عشقی که به دل ریخت
بر باد رود گرد، به صحرای تو ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی معشوق و تأثیر آن بر دل شاعر میپردازد. شاعر احساس میکند که چهره زیبا و جذاب معشوقش بهشت را در چشم او نمایان کرده است. او از مستی و شوقی که به واسطه عشق به معشوق احساس میکند، سخن میگوید و این احساسات را با تصاویر زیبا و شاعرانه بیان میکند. شاعر همچنین اشاره میکند که عشق و غم جدایی از معشوق، به مانند داغی در دلش باقی مانده و زیبایی معشوق مایه آرامش و بلندی روحش است. در نهایت، او بر این نکته تأکید میکند که این احساسات و شورش عشق به شدت در دل او وجود دارد و نمیتواند آنها را نادیده بگیرد.
هوش مصنوعی: ای بهشت حقیقی، به خاطر زیبایی تو، ما چشمانمان به تماشای تو مشغول شده است و از این دیدن، احساس بهشت میکنیم.
هوش مصنوعی: تو با شوق و سرخوشی وارد شدی و در دستت شمشیری بود که نشان از ارادهات داشت. حالا آرامش دل ما به خواستهات وابسته شده است.
هوش مصنوعی: هر غمی که از دوری تو در دل داشتیم، با دیدن زیبایی تو، به شادی و روشنی تبدیل شد.
هوش مصنوعی: در عشق تو، آینه زیباییهای تو را مانند صبحی تازه و درخشان جلا میدهد و به شکل زیباتر و روشنتری نشان میدهد.
هوش مصنوعی: بدون تو، هیچ آواز و صدایی به وجود نمیآید و همه چیز بیحس و بیسر و صدا میماند. اما زیبایی تو سبب میشود که ما از دل شوق و حسرت، نالهها و فریادهای بلندی سر دهیم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که زیبایی و شکوه تو از درد و رنج من ناشی میشود و این شعلهی عشق و اشتیاقی که در دل دارم، به خاطر وجود توست.
هوش مصنوعی: میدانیم از این شورش احساس عشق که در دل ما را به باد میدهد، در مسیر تو ما را به بیابان میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم از دو جهان دوخت تماشای تو ما را
کرد از همه بیزار تمنای تو ما را
این دیده که ما را بتو سرگرم چنین ساخت
هم سوخته بیند بته پای تو ما را
رفتی و سراپای ترا سیر ندیدیم
[...]
از خویش برآورد تمنای تو ما را
سر داد به فردوس تماشای تو ما را
خوشتر ز تماشای خیابان بهشت است
هر جلوه ای از قامت رعنای تو ما را
چون سایه که سر در قدم سرو گذارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.