گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

نمی‌گوید کسی امروز چرخ بی‌مروت را

که تا کی می‌خوری چون آب، خون اهل غیرت را

صف برگشته مژگانی که من سرگشتهٔ اویم

چو مجنون برده از چشم غزالان خواب راحت را

بود هرگوشه برپا محشر داغ نمک سودی

ببین در سینه من شور صحرای قیامت را

فلک را فارغ از تدبیر کار رزق خود کردم

گزیدم شمع سان از بس که انگشت ندامت را

به عادت اینکه در هر لمحه مژگان می زنی برهم

کف افسوس باشد چشم خواب آلود غفلت را

حزین گر می کنی، پیش از رقیبان جان نثارش را

مکن چون غافلان از کف رها دامان فرصت را

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode